نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 694
نجات ابوالصلت از زندان به وسیله توجه امام جواد
ابوالصلت میگوید: مأمون امر کرد مرا به زندان بردند و یک سال در
حبس بودم. خیلی دلتنگ شده بودم. شبی بیدار ماندم و به عبادت دعا مشغول شدم و
انوار مقدسهی محمد و آلمحمد صلی الله علیه و آله را شفیع قرار دادم و به
حق ایشان از خداوند منان مسئلت کردم که مرا نجات بخشد. هنوز دعای من تمام
نشده بود که دیدم حضرت امام محمدتقی علیهالسلام در زندان نزد من حاضر است و
فرمود: ابوالصلت، سینهات تنگ شده است؟ گفتم: بلی والله. گفت: برخیز! آنگاه
زنجیر از پای من جدا کرد و دست مرا گرفت و از زندان بیرون آورد و حارثان و
غلامان مرا دیدند و با اعجاز آن حضرت یارای سخن گفتن نداشتند. چون مرا از
خانه بیرون آورد، فرمود: تو در امان خدایی. دیگر تو هرگز مأمون را نخواهی
دید و او هم تو را نخواهد دید. و همچنان شد که امام فرمود. [1] .
[~hr~]پی نوشت: (1) زندگانی امام جواد علیهالسلام، ص 538. منبع: حدیث اهلبیت زندگینامه و مصائب چهارده معصوم؛ یدالله بهتاش؛ نشر سبحان چاپ چهارم 1384ش.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 694