responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 631

معجزه صلوات

تسبیح را در دست راستش گرفته بود و پشت سر هم صلوات می‌فرستاد : الهم صل علی محمد و آل محمد . دوستش که مدت‌ها از او بی‌خبر بود ، به دیدنش آمده بود. از دیدن این صحنه ، بسیار تعجب کرد و گفت :
- چرا صلوات می‌فرستی ؟
- مگر بد است ؟
- نه ، اتفاقاً خوب است ! اما چه خبر است ! هر چیز حد و اندازه دارد . خسته نمی‌شوی ؟ اگر من باشم ،خسته می‌شوم !
- نه ، من خسته نمی‌شوم . با خود عهد کرده‌ام که زیاد صلوات بفرستم .
- چرا ؟
- زیرا نتیجه‌ها گرفته‌ام .
- چه نتیجه‌ای ؟
مرد صلوات‌گو حکایت خود را چنین تعریف کرد :
مدتی پیش فقر و نداری و مشکلات زندگی به حدی فشار آورده بود که نمی‌دانستم چه کنم . به کجا پناه ببرم و از چه کسی قرض بگیرم . از آن همه پول و ثروتی که پدر خدابیامرزم داشت ، نیز اثری نبود . هیچ کس خبر نداشت کجا پنهانشان کرده است . زیر کدام سنگ و پای کدام درخت ، معلوم نبود ، کم مانده بود تک‌تک آجرهای خانه را بکنم . به دنبال راه علاج می‌گشتم تا این که فکری به خاطرم رسید . به حضور امام جواد علیه‌السلام رفتم و گفتم :
- ای بزرگوار ! پدرم آدم پولداری بود و مال و ثروت زیادی از خود باقی گذاشت ، اما جای آن را نمی‌دانم .
- مگر هنگام مردن وصیت نکرده بود ؟
- او صحیح و سالم بود و سابقه بیماری نداشت و ناگهان فوت کرد . این بود که فرصت نکرد وصیت نماید .
- چند وقت است که فوت کرده ؟
- هفته‌ی بعد چهلمین روز درگذشت او است .
- خدا رحمتش کند !
- خیلی ممنونم ! شما را به خدا کمکم کنید ! من از دوستداران شما هستم . دعا کنید تا با پیدا شدن محل این ارث هنگفت ، مشکل من حل شود !
امام فرمود :
- امشب که نماز عشا را خواندی و خواستی بخوابی ، بر جدم - محمد مصطفی صلی الله علیه و آله - و خاندانش زیاد صلوات بفرست . آن گاه پدرت را در خواب می‌بینی و او از محل پول‌ها آگاهت می‌کند .
آن شب بعد از نماز عشا ، شروع به فرستادن صلوات کردم . حتی در رختخواب آن قدر صلوات فرستادم تا خوابم برد . در خواب پدرم را دیدم و او محل پول‌ها را گفت و از من خواست که بعد از یافتن آن‌ها را نزد امام جواد علیه‌السلام ببرم .
صبح که از خواب برخاستم ، مدتی هاج و واج بودم ، اما با یادآوری خواب شب گذشته ، به جست‌وجو پرداختم و همان گونه که گفته بود ، عمل کردم و پول‌ها را یافتم .
خدا را شکر می‌کنم که محمد و فرزندانش صلی الله علیه و آله را برگزیده و آن‌ها را چنین گرامی داشته که به واسطه‌ی آنان ، مردم از بدبختی و گرفتاری نجات پیدا می‌کنند ! [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) الخرایج و الجرایح ، ج 2 ص 665 ، ح 5.
منبع: حیات پاکان (داستانهایی از زندگی امام جواد)؛ مؤلف: مهدی محدثی؛ بوستان کتاب چاپ دوم 1385.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 631
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست