نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 539
فرستادن لباس قبل از بیان درخواست
حسن بن علی وشاء میگوید: در قریهای نزدیک مدینه به نام صریا با امام
جواد علیهالسلام در اطاقی نشسته بودیم. سپس حضرت برخاست و به من فرمود:
«از جایت حرکت نکن.» با خود گفتم: «میخواستم پیراهنی از لباسهای امام
رضا علیهالسلام را از ایشان بگیرم ولی موفق نشدم. اما وقتی که امام جواد
علیهالسلام برگشت از او آن را درخواست میکنم.» قبل از اینکه من در
این مورد چیزی بگویم و امام جواد علیهالسلام برگردد، آن حضرت توسط شخصی
پیراهن را برایم فرستاد و قاصد گفت که امام جواد علیهالسلام فرمود: «این
یکی از لباسهای امام رضا علیهالسلام است که در آن نماز میگزارده است.»
[1] . محمد بن سهل میگوید: چند سالی در مکه ساکن شده بودم. پس روزی به
مدینه آمدم و خدمت امام جواد علیهالسلام رسیدم و خواستم که از آن حضرت
لباسی بگیرم ولی فرصت نشد تا خواستهام را عنوان کنم تا اینکه از ایشان
خداحافظی کردم. وقتی که از شهر بیرون میرفتم، با خود گفتم: «نامهای
برای امام جواد علیهالسلام میفرستم و در آن نامه خواستهام را از ایشان
میخواهم.» نامه را نوشتم ولی بعد به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و
سلم رفتم تا اینکه دو رکعت نماز بخوانم و از خداوند متعال طلب خیر بکنم،
اگر در قلبم افتاد که نامه را بفرستم، میفرستم و الا آن را میسوزانم. پس استخاره کردم و در قلبم افتاد که نفرستم. پس نامه را سوزاندم و از مدینه خارج شدم. در
این حال فرستادهای را دیدم که لباسی در بقچه دارد و بین شتران گردش
میکند و از دیگران سراغ مرا میگیرد. تا اینکه به من رسید و گفت: «این را
مولایت فرستاده است.» دیدم دو لباس است. [2] .
[~hr~]پی نوشت: (1) بحارالانوار ج 50. (2) بحارالانوار ج 50. منبع: عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام جواد؛ تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس ؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 539