responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 5

آگاهی از اسرار زنان و کناره‌گیری

یکی از اصحاب حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام، به نام ابوهاشم، داوود بن قاسم جعفری حکایت کند:
زمانی که امام محمد جواد علیه‌السلام در شهر بغداد ساکن بود، روزی به منزل ایشان وارد شدم و در مقابل حضرت نشستم، لحظه‌ای بعد از آن یاسر خادم آمد و حضرت به او خوش آمد گفت و او را در کنار خویش نشانید.
بعد از آن یاسر خادم عرضه داشت: یا ابن رسول الله! بانو ام‌جعفر از شما اجازه می‌طلبد تا به حضور شما و همسرت، ام‌الفضل بیاید.
و حضرت اجازه فرمود، در این لحظه با خود گفتم: اکنون که وقت ملاقات نیست، برای چه ام‌جعفر می‌خواهد به ملاقات حضرت جواد علیه‌السلام بیاید؟!
در همین افکار غوطه‌ور بودم و خواستم که از محضر حضرت خارج شوم، که ناگاه امام علیه‌السلام به من فرمود: ای ابوهاشم! بنشین تا قضیه برایت روشن گردد و متوجه شوی که ام‌جعفر برای چه به ملاقات ما می‌آید.
وقتی ام‌جعفر نزد حضرت آمد، در کناری با هم خلوت کردند و من متوجه صحبت‌های آن‌ها نمی‌شدم؛ تا آن که بعد از گذشت ساعتی، ام‌جعفر اظهار داشت: ای سرورم! من علاقه‌مند هستم شما را با همسرت، ام‌الفضل کنار هم ببینم.
حضرت فرمود: تو خود نزد او برو، من نیز خواهم آمد.
پس از لحظه‌ای که ام‌جعفر رفت، حضرت نیز وارد اندرون شد و چون لحظاتی گذشت، امام علیه‌السلام سریع مراجعت نمود و این آیه‌ی شریفه‌ی قرآن را تلاوت نمود: (فلما رأینه أکبرنه) [1] .
یعنی؛ چون زنان، یوسف را مشاهده کردند، او را بزرگ و با عظمت دانستند.
آن‌گاه به دنبال حضرت، ام‌جعفر نیز خارج گردید و گفت:
ای سرورم! چرا جلوس نفرمودی؟!
چه حادثه‌ای پیش آمد، که سریع بازگشتی؟!
امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: جریانی اتفاق افتاد که صحیح نیست من آن را برایت بیان کنم.
برگرد نزد ام‌الفضل و از خودش سؤال کن، او تو را در جریان قرار می‌دهد که هنگام ورود من به اطاق چه حادثه‌ای رخ داد؛ و چون از اسرار مخصوص زنان است، باید خودش مطرح نماید.
هنگامی که ام‌جعفر نزد ام‌الفضل آمد و جویای وضعیت شد، ام‌الفضل در پاسخ گفت: من باید در حق پدرم نفرین کنم، که مرا به شخصی ساحر شوهر داده است.
ام‌جعفر گوید: من ام‌الفضل را موعظه و ارشاد کردم و او را از چنین افکار و سخنان بیهوده برحذر داشتم؛ و گفتم: حقیقت جریان را برایم بازگو کن، که واقعیت امر چه بوده است؟
ام‌الفضل گفت: هنگامی که ابوجعفر علیه‌السلام نزد من آمد، ناگهان عادت زنانگی - حیض - بر من عارض شد؛ و در حال جمع و جور کردن خود شدم که شوهرم خارج گشت.
ام‌جعفر دو مرتبه نزد حضرت جواد علیه‌السلام آمد و گفت:
ای سرورم! شما علم غیب می‌دانید؟
امام علیه‌السلام فرمود: خیر، ام‌جعفر گفت: پس چگونه دریافتی که او در چنین حالتی قرار گرفته، که در آن لحظه کسی غیر از خداوند و شخص ام‌الفضل از این موضوع خبر نداشت؟!
حضرت فرمود: علوم ما از سرچشمه‌ی علم بی‌منتهای خداوند متعال می‌باشد؛ و اگر چیزی بدانیم از طرف خداوند می‌باشد.
ام‌جعفر گفت: آیا بر شما وحی نازل می‌شود؟
حضرت فرمود: خیر، بلکه فضل و لطف خداوند متعال بیش از آنچه تو فکر می‌کنی، بر ما وارد می‌شود؛ و آنچه هم اینک مشاهده کردی، یکی از موارد جزئی و ناچیز است. [2] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) سوره‌ی یوسف: آیه‌ی 31.
(2) هدایة الکبری حضینی: ص 303، س 7، حلیة الأبرار: ج 4، ص 575، ح 2، بحار: ج 50، ص 83، ح 7، مدینة المعاجز: ج 7، ص 401، ح 2411.
منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 5
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست