نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 444
شیفته خوشگل ها نشد و در دام شیاطین نیفتاد
محمد بن ریان - که یکی از علاقهمندان به ائمهی اطهار علیهمالسلام است - حکایت کند: مأمون
- خلیفهی عباسی - در طی حکومت خویش، نیرنگ و حیلههای بسیاری به کار گرفت
تا شاید بتواند امام محمد تقی علیهالسلام را در جامعه بد نام و تضعیف
کند. ولیکن او هرگز به هدف شوم خود دست نیافت، به این جهت نیرنگ و حیلهای دیگر در پیش گرفت. روزی
به مأمورین خود دستور داد تا امام جواد علیهالسلام را احضار نمایند؛ و از
طرفی دیگر نیز دویست کنیز زیبا را دستور داد تا خود را آرایش کردند و به
دست هر یک ظرفی از جواهرات داد، که هنگام نشستن حضرت جوادالأئمه
علیهالسلام در جایگاه مخصوص خود، بیایند و حضرت را متوجه خود سازند. وقتی مجلس مهیا شد و زنها با آن شیوه و شکل خاص وارد شدند، حضرت کوچکترین توجهی به آنها نکرد. چند
روزی بعد از آن، مأمون شخصی به نام مخارق - که نوازنده و خواننده و به
عبارت دیگر دلقک بود و ریش بسیار بلندی داشت - را به حضور خود فرا خواند. هنگامی
که مخارق نزد مأمون قرار گرفت او را مخاطب قرار داد و گفت: ای خلیفه! هر
مشکلی را که در رابطه با مسائل دنیوی داشته باشی، حل خواهم کرد. و سپس
آمد و در مقابل امام محمد جواد علیهالسلام نشست و ناگهان نعرهای کشید، که
تمام اهل منزل اطراف او جمع شدند و او مشغول نوازندگی و ساز و آواز شد. آن
مجلس ساعتی به همین منوال سپری گشت؛ و حضرت بدون کمترین توجهی سر مبارک
خویش را پائین انداخته بود و کوچکترین نگاه و اعتنائی به آنها نمیکرد. پس نگاهی غضبناک به آن دلقک نوازنده نمود و سپس با آوای بلند او را مخاطب قرار داد و فرمود: «اتق الله یا ذالعثنون» از خدا بترس؛ و تقوای الهی را رعایت نما. ناگهان
وسیلهی موسیقی که در دست مخارق بود از دستش بر زمین افتاد و هر دو دستش
نیز خشک شد؛ و دیگر قادر به حرکت دادن دستهایش نبود. و با همین حالت
شرمندگی از آن مجلس، و از حضور افراد خارج گشت؛ و به همین شکل - فلج و
بیچاره - باقی ماند تا به هلاکت رسید و از دنیا رفت. و چون مأمون علت آن را از خود مخارق، جویا شد، که چگونه به چنین بلائی گرفتار شد؟ مخارق
در جواب مأمون گفت: آن هنگامی که ابوجعفر، محمد جواد علیهالسلام فریادی
بر من زد، ناگهان چنان لرزهای بر اندام من افتاد که دیگر چیزی نفهمیدم؛ و
در همان لحظه، دستهایم از حرکت باز ایستاد؛ و در چنین حالتی قرار گرفتم.
[1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) اثبات الهداة: ج 3، ص 332، ح 7، مدینة المعاجز: ج 7، ص 303، ح 32. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 444