نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 41
افتادن آلت نوازندگی از دست آواز خوان
کلینی روایت کرده است: از محمد به ریان نقل شده که گفت: مأمون
ملعون، هر نیرنگی درباره امام جواد علیه السلام به کار بست، کار ساز نشد؛
وقتی تصمیم گرفت دختر خود را به همسری اش در آورد، دویست کنیز از جوانترین و
زیباترین آنان که در دست هر کدام جامی پر از گوهر بود، به من سپرد تا
هنگامی که امام جواد علیه السلام در جایگاه سران و بزرگان قرار گرفت، از
حضرت استقبال نمایند؛ اما امام جواد علیه السلام، به هیچک از آنها توجهی
نفرمود. و (در آن زمان) مردی، بنام «مخارق» که آواز خوان، نوازنده با
آلات مختلف و دارای ریش بلند بود، وجود داشت؛ مأمون او را فرا خواند، و او
اظهار داشت: ای امیر مؤمنان! اگر مشکل تو با او، راجع به امور دنیوی است،
ترتیب آن را برایت می دهم؛ سپس در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و صیحه
ای زد که همه اهل منزل، گرداگرد او (مخارق) جمع شدند و او، شروع به
نوازندگی و آواز خوانی نمود؛ مدتک ساعت، کار خود را ادامه داد در حالی که
امام جواد علیه السلام کمترین توجهی نه از چپ و نه از راست، به او نفرمود؛
آنگاه سر مبارک خود را بلند کرد و فرمود: از خدا بترس، ای ریش بلند! راوی
گفت: در این هنگام، آلت نوازندگی از دست مخارق افتاد و تا زنده بود،
نتوانست از دو دست خود، استفاده کند. راوی گفت: مأمون حال او را جویا
شد؛ او گفت: وقتی امام جواد علیه السلام مرا آواز داد، به لرزه شدیدی
افتادم و هرگز بهبود نیافته ام. [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) کافی 1: 494 ح 4. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 41