responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 148

تفسیر آیه«و ما أهل لغیر الله»

شیخ صدوق گفته است:
عبدالعظیم حسنی (ره) گفت: از امام جواد علیه السلام تفسیر آیه(و ما أهل لغیر الله) «و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند» را پرسیدم؛ حضرت فرمود: مراد حیواناتی است که برای «بت»ا مجسمه،ا درخت، ذبح شوند؛ خدای متعال آنها را نیز مانند «مردار» و «خون» و «گوشت خوک» حرام کرده است؛ (فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فلا اثم علیه) [1] با این حال، کسی که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست که مردار بخورد. عبدالعظیم حسنی (ره) اضافه کرد: به حضرت عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و اله! چه وقت مردار برای مضطر، حلال می شود؟ او فرمود: پدرم از پدرش، از پدران بزرگوارش - درود خدا بر آنان باد - به من فرمود: که رسول خدا صلی الله علیه و اله، مورد پرسش قرار گرفت و به حضرت عرض شد: ای رسول خدا! صلی الله علیه و اله همانا، در سرزمینی قرار می گیریم و دچار مخمصه و تنگنا می شویم، چه وقت مردار بر ما حلال می شود؟ حضرت فرمود: وقتی که صبحانه نخورده باشید، شام هم نخورده و گیاهی هم به دست نیاورید، خوردن مردار بر شما روا است. عبدالعظیم حسنی (ره) گفت: به حضرت گفتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و اله! معنی این سخن خدای متعال (فمن اضطر غیر باغ و لا عاد) «با این حال، کسی که مجبور شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد» چیست؟ فرمود: منظور از ستمگر، دزد است و مراد از متجاوز، کسی است که به قصد بازی و تفریح، شکار می کند، نه برای تأمین معاش خانواده خود که این دو، در حال اضطرار نمی توانند، مردار بخورند؛ مردار برای آنها در حال اضطرار هم مانند حال اختیار، حرام است همچنانکه نمی توانند در حال سفر، روزه و نماز خود را قصر نمایند.
عبدالعظیم حسنی (ره) گفت: عرض کردم: این گفته خدای متعال (و المنخنقه و الموقوذه و المتردیه و النطیحه و مآ أکل السبع الا ما ذکیتم) [2] «و حیوانات خفه شده و به زجر و مرض کشته شده و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند و آنها که به واسطه آسیب دیدن از حیوان دیگری مرده باشند و باقی مانده صید حیوان درنده، مگر آنکه (به موقع به آن حیوان برسید) و آن را سر ببرید...»، چه تفسیری دارد؟ حضرت فرمود: حیوان خفه شده، حیوانی است که راه نفسش بسته شود و بمیرد و حیوانی که به زجر و مرض کشته شود، آن است که از شدت بیماری، نای حرکت نداشته باشد و جانش در آید و حیوانی که بر اثر پرت شدن از بین برود، حیوانی است که از جای بلندی سقوط کند،ا در چاه افتد و بمیرد و حیوانی که به واسطه آسیب دیدن از حیوان دیگری کشته شود، آن است که مثلا به ضرب شاخا لگد حیوان دیگر از بین برود و باقی مانده صید حیوان درنده که بمیرد و حیوانی که روی بتها (یا در برابر آنها)ا سنگها ذبح شوند، مگر اینکه بتوانی به موقع آنها را سر ببری و تذکیه کنی.
عرض کردم: تفسیر (و أن تستقسموا بالأزلام) «و قسمت کردن گوشت حیوان، به وسیله چوبه های تیر مخصوص بخت آزمایی» چیست؟ حضرت فرمود: مردم زمان جاهلیت، چنان بودند که ده نفری شتری را می خریدند و با تیرهای چوبی در میان خود قرعه می انداختند؛ تیرهای چوبی ده عدد بودند که هفت عدد، نشانه داشت و سه عدد بدون نشانه بود؛ هفت عدد تیر چوبی نشانه دار «فذ»، «توام»، «نافس»، «حلس»، «مسبل»، «معلی»، و «رقیب» نامیده می شدند و سه عدد تیر چوبی بی نشان، «فسیح»، «منیح» و «وغد» نام داشتند؛ سپس آن افراد تیرهای چوبی را میان خود، توزیع می کردند و تیر بی نشان، دست هر کس می افتاد، ملزم به پرداختک سوم قیمت شتر می شد و به همین ترتیب، تیرها را وارسی می کردند تا صاحبان تیرهای بی نشان، شناخته می شدند و قیمت شتر را از آنها می گرفتند و شتر را نحر [3] می نمودند و تمام آن را هفت نفری که پولی بابت آن نپرداخته بودند، می خوردند و به سه نفری که پول شتر را پرداخته بودند، از گوشت آن نمی دادند و چون دین مبین اسلام آمد، خدای متعال این راه و رسم جاهلیت را نیز در شمار کارهای حرام قرار داد و فرمود: (و أن تستقسموا بالأزلم ذلکم فسق) [4] «و قسمت کردن گوشت حیوان، به وسیله تیرهای چوبی مخصوص بخت آزمایی، فسق و گناه است.»عنی حرام است. [5] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) البقره 2 173.
(2) المائده 2 3.
(3) نحر: شیوه کشتن شتر.
(4) مائده: 5 / 3.
(5) من لاحضره الفقیه 3: 343 ح 4213.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 148
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست