responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 940

هنگام صلح با معاویه

از امام سجاد علیه السلام نقل شده: هنگامیکه امام حسن علیه السلام تصمیم گرفت با معاویه صلح کند، از خانه خارج شد تا اینکه او را دید، هنگامیکه با یکدیگر اجتماع کردند، معاویه بالای منبر رفت و دستور داد امام روی منبر یک پله پائین تر از او بایستد.
آنگاه معاویه اینگونه سخن گفت: ای مردم این حسن پسر علی و پسر فاطمه است، ما را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمی داند، و آمده است تا با اختیار صلح کند، آنگاه گفت: ای حسن بایست.
امام برخاست و اینگونه سخن گفت:
سپاس خدای را سزاست که به سبب نعمت ها و پیاپی بودن آنها و برطرف ساختن شدائد و بلاءها نزد دانایان و غیر آن ها شایسته حمد و ستایش است، بندگانی که به وجودش اعتراف دارند، به سبب آنکه به خاطر جلالت و بزرگیش از توهم به دور مانده، و از آنکه اوهام به او راه یابد، برتر می باشد و از آنکه در افکار مخلوقاتش قرار گیرد، و عقول اندیشمندان او را احاطه نماید اوج گرفته است.
و گواهی می دهم که معبودی جز او نمی باشد، در پروردگاری و وجود و یگانگی اش یکتاست، بی نیاز بوده و شریکی ندارد، یکتائی است که پشتیبان ندارد.
و گواهی می دهم که محمد بنده و رسول اوست، او را برگزید، و انتخاب کرد، از او خشنود شد، و او را برانگیخت، تا به سوی حق دعوت کند و چراغی فروزان است، و از آنچه بندگان می ترسند بیم دهنده و به آنچه بدان امید دارند بشارت دهنده است، پس برای امت پند داد و رسالتش را به انجام رسانید، و درجات عمل را به ایشان نمایاند، شهادتی که بر آن عقیده مرده و محشور شوم، و با آن در روز قیامت نزدیک شده و مسرور گردم، و می گویم:
ای بندگان خدا بشنوید، و شما قلبها و گوشهائی دارید، پس بیندیشید، ما خاندانی هستیم که خداوند ما را به اسلام گرامی داشت، و ما را برگزید، و انتخاب کرد، و از ما پلیدی را برطرف کرد و پاک و پاکیزه نمود، و پلیدی همان شک و تردید است، هرگز در خداوند و دینش شک نمی کنیم، و از هر پلیدی و گمراهی ما را پاک گرداند، در حالیکه از حضرت آدم تا ما مخلصانه برای او بوده ایم، در حالیکه آن نعمتی از جانب اوست، در هر دو گروهی که در میان مردم وجود پیدا می کند خداوند ما را در بهترین آنها قرار داده است.
قرون و اعصار در گذر بود، تا اینکه خداوند محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برانگیخت و برای رسالت او را برگزید، و کتاب بر او نازل فرمود، آنگاه او را امر کرد، که به سوی خداوند بخواند، پدرم اولین کسی بود که سخن خداوند و پیامبرش را پذیرفت، و اولین کسی است که به او ایمان آورد، و خداوند و پیامبرش را تصدیق کرد.
و خداوند در کتابی که بر پیامبرش فرستاد چنین می فرماید: آیا کسی که نشانه ای از خداوند همراه او باشد، و شاهدی از جانب خداوند او را همراهی نماید، پس پیامبر خدا کسی است که نشانه ای از جانب خداوند دارد، و پدرم کسی است که همراهی او نموده و بر او گواه است.
و پیامبر در هنگامیکه به او دستور داد به مکه رفته و سوره برائت را در مراسم حج بخواند، فرمود: ای علی حرکت کن من مأمور شده ام که این نوشته را کسی جز من یا شخصی از من نبرد، و تو آن شخص هستی، پس علی از رسول خدا و رسول خدا از اوست.
و پیامبر در زمانی که بین او و برادرش جعفر بن ابی طالب و مولای او زید بن حارثه در دختر حمزه حکم کرد، چنین فرمود: ای علی اما تو از من و من از توام، و تو بعد از من سرپرست هر مؤمنی هستی، پس پدرم اولین تصدیق کننده پیامبر بوده و با جانش او را حفاظت کرد.
آنگاه پیامبر در هر جایگاهی او را مقدم می داشت، و برای هر امر مشکلی او را می فرستاد، چرا که به او اعتماد و اطمینان داشت، و این بخاطر آن بود که نسبت به خداوند و رسولش خیر خواه بود، و از نزدیکترین فرد به خدا و رسول اوست.
و خداوند می فرماید: پیشی گیران پیشی گرفته اند - آنان مقرب درگاه الهی اند پس پدرم پیشی گیرنده ترین فرد به خدا و رسول او بود، و او نزدیکترین نزدیکان است.
و خداوند می فرماید: مساوی نیستند آنان که قبل از فتح مکه انفاق کرده و جنگیده اند بلکه آنان درجات برتری را دارا هستند. پس پدرم اولین کسی بود که اسلام آورد، و مؤمن شد، و اولین فردی بود که به سوی خدا و رسولش هجرت کرد، و به رسول خدا صلی الله علیه و آله ملحق گردید، و اولین فردی بود که از سرمایه خود انفاق نمود.
خداوند می فرماید: و آنان که بعد از ایشان آمدند گویند پروردگارا ما و برادرانی که پیش از ما ایمان آورده اند را ببخشای، و در قلوب ما از کسانی که ایمان آورده اند، کینه ای قرار مده پروردگارا! تو با رأفت و مهربانی.
پس مردم از تمامی امتها به جهت آنکه پیش از آنها به پیامبر ایمان آورده برای او استغفار می کنند، چرا که هیچ کس پیش از او ایمان نیاورده است، و خداوند می فرماید: و پیشی گیرندگان از مهاجرین و انصار و کسانی که با نیکی آنان را پیروی کردند پس او پیشی گیرنده ترین پیشی گیرندگان است، پس همچنانکه خداوند پیشی گیرندگان را بر بازماندگان و عقب ماندگان برتری داد، همینگونه پیشی گیرنده ترین پیشی گیرندگان را بر پیشی گیرندگان برتری داد.
و خداوند می فرماید: آیا آب دادن به حجاج و ساختن مسجد الحرام را همپایه ایمان به خدا و روز قیامت و جهاد در راه خدا قرار می دهید، پس او به تحقیق مجاهد راه خدا بود، و این آیه در حق او نازل گشت.
از کسانی که گفتار پیامبر را اجابت کردند عمویش حمزه و پسر عمویش جعفر می باشند، که هر دوی آنها در میان بسیاری از اصحاب پیامبر به شهادت رسیدند، خداوند از آن دو خشنود باد.
خداوند از بین آن شهدا حمزه را سیدالشهدا قرار داد، و برای جعفر دو بال قرار داد که با آن به همراه فرشتگان هر گونه که بخواهد پرواز می کند، و این بخاطر جایگاه و منزلت و ارزش ایشان و نزدیکی آنان به پیامبر خدا است، و پیامبر صلی الله علیه و آله در بین شهدائی که همراه حمزه به شهادت رسیدند، تنها بر حمزه هفتاد نماز گزارد.
و همینگونه خداوند برای زنان پیامبر برای نیکوکارانشان دو پاداش و برای بدکارانشان دو عذاب را قرار داد، و این افزایش پاداش و عذاب بخاطر نزدیکی ایشان به پیامبر است.
و نماز در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله را همانند هزار نماز در سائر مساجد قرار داد، غیر از مسجد الحرام در مکه، که مسجد خلیلش حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد، و این اهمیت بخاطر آنستکه پیامبر نزد خداوند بسیار ارزش دارد.
و خداوند درود بر پیامبرش را بر تمام مؤمنان واجب ساخت گفتند: ای رسول خدا درود بر تو چگونه است؟ فرمود: بگوئید: خداوندا بر محمد و خاندانش درود فرست، پس بر هر مسلمان واجب است که به همراه درود بر پیامبر بر ما نیز درود فرستد.
و خداوند خمس غنائم را برای پیامبرش حلال کرد و در کتابش آنرا برای او واجب ساخت، و آن چه برای او واجب ساخته برای ما نیز واجب گرداند و صدقه را برای او حرام گرداند و برای ما نیز حرام نمود، پس ستایش او را سزاست که ما در هر چه پیامبرش را در آن داخل ساخت داخل گرداند، و از آن چه پیامبرش را از آن منزه دانست ما را نیز منزه نمود، و این کرامتی است که خداوند ما را به آن گرامی داشت، و فضیلتی است که ما را بر سائر مردم برتری داد.
خداوند هنگامیکه اهل کتاب پیامبر صلی الله علیه و آله را انکار کرده و طلب محاجه نمودند فرمود: بگو بیائید تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و جانهایمان و جانهایتان را خوانده آنگاه قسم یاد کرده و مباهله انجام دهیم و لعنت الهی را بر دروغگویان قرار دهیم، و پیامبر به همراه خود از میان مردم از جانها پدرم، و از پسران من و برادرم، و از زنان مادرم فاطمه علیها السلام را برد، پس ما خاندان و از گوشت و خون و جان او هستیم، و ما از او و او از ماست.
و خداوند می فرماید: خداوند اراده کرده است تا از شما خاندان رجس و پلیدی را دور گرداند و شما را پاک و پاکیزه نماید، هنگامیکه این آیه نازل شد پیامبر من و برادرم و مادر و پدرم را جمع نمود، و خود و ما را زیر عبائی که از ام سلمه بود جمع کرد، و این کار در حجره او و در روزی که مختص به او بود انجام گرفت، پیامبر فرمود: خداوندا ایشان خاندان من می باشند، و اینان اهل بیت من هستند، پس از ایشان رجس و پلیدی را دور دار، و پاک و پاکیزه شان گردان.
ام سلمه - که خداوند از او خشنود باد - گفت: ای رسول خدا آیا با ایشان داخل شوم؟ پیامبر به ایشان فرمود: خداوند، تو را رحمت کند، تو در راه نیکی بوده و به سوی خیر پیش می روی از تو راضی هستم ولکن این موضوع مخصوص من وایشان است.
سپس پیامبر بعد از این جریان تا مدتی که زندگی کرد و قبل از رحلتشان هر روز هنگام طلوع فجر نزد ما می آمد و می فرمود: خداوند شما را رحمت کند وقت نماز است، خداوند اراده کرده که از شما خاندان رجس و پلیدی را دور دارد، و شما را پاکیزه گرداند.
و پیامبر دستور داد دربهائی که به مسجد باز می شد را ببندند، جز درب خانه ما، به ایشان اشکال گرفته شد، فرمودند: من دربها را نبستم و درب خانه علی را از پیش خود باز نگذاردم، بلکه پیرو وحی الهی هستم و خداوند مرا امر به بستن دربها و بازگذاشتن درب خانه او نمود، بعد از این جریان کسی با حالت جنابت داخل مسجد پیامبر نشد، و فرزندی در آن متولد نگردید، جز برای پیامبر صلی الله علیه و آله و پدرم علی علیه السلام و این بخاطر کرامت و فضلی است که خداوند نسبت به ما ابراز فرموده، و ما را در میان مردم بدان اختصاص داده است.
و این درگاه خانه پدرم می باشد که نزدیک درب خانه پیامبر در مسجد اوست، و منزل ماست که بین منازل پیامبر قرار گرفته است.
و این بدین خاطر است که خداوند پیامبرش را امر فرمود که مسجد را بسازد، پیامبر در کنار آن ده خانه ساخت، نه خانه برای فرزندان و همسرانش، و دهمین خانه که در وسط آن ها قرار داشت برای پدرم بود، و آن هم اکنون نیز وجود دارد، و خانه همان مسجدی است که پاکیزه قرار داده شد، و او کسی است که خداوند، فرموده: اهل بیت، پس ما اهل بیت هستیم، و ما کسانی هستیم که خداوند زشتی را از ما دور گردانید، پاک و پاکیزه مان نمود.
ای مردم! اگر سالها در اینجا بایستم، و آن چه خداوند به ما داده است و در کتابش ما را به آن اختصاص داده، و بر زبان پیامبرش جاری ساخته است را بشمارم، تمام نمی شود، و من پسر پیامبر بشارت دهنده و بیم دهنده و چراغ فروزان هستم، کسی که خداوند او را به عنوان رحمت برای جهانیان فرستاد، و پدرم علی علیه السلام سرپرست مؤمنان و شبیه هارون است.
و معاویه بن صخر می پندارد که من او را شایسته خلافت دانسته، و خود را سزاوار آن نمی دانم، اما معاویه دروغ می گوید، سوگند به خدا که ما در کتاب خدا و زبان پیامبر خدا نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتریم، جز آن که ما خاندان از آنگاه که پیامبر رحلت فرمود همواره در حال ترس بوده، مظلوم واقع شده، حقمان ضایع گردیده است.
و خداوند حکم می کند بین ما و آنانکه حقمان را ضایع ساخته و بر ما مسلط شدند، و مردم را بر علیه ما شوراندند، و سهممان را از غنائم و فیء که در کتاب خداوند به ما تعلق گرفته بازداشتند، و ارث مادرمان فاطمه علیهاالسلام از پدرش را گرفتند.
ما نام کسی را نمی بریم، ولیکن سوگند محکمی می خورم، که اگر مردم سخن خداوند و پیامبرش را می شنیدند، آسمان بارانها و زمین برکتهایش را به آنان عطا می کرد، و هرگز در این امت دو شمشیر به یکدیگر برخورد نمی کردند، و تا روز قیامت با شادی و آرامش زندگی می نمودند، و در این حالت ای معاویه تو در آن طمع نمی کردی.
ولکن هنگامیکه او را از جایگاهش دور ساختند و بنیان آنرا دگرگون نمودند، قریش در آن به نزاع پرداختند، و آنرا همچون توپی برای یکدیگر پرتاب کردند، تا اینکه تو ای معاویه و اصحابت بعد از تو در آن طمع کردند.
و پیامبر فرموده: گروهی رهبری خود را به دست کسی نسپردند، در حالیکه در بینشان داناتر از او نیز بود، جز آنکه همواره کارشان به تباهی کشیده می شود، تا اینکه به آن چه ترک کرده بودند بازگردند.
بنی اسرائیل که اصحاب حضرت موسی علیه السلام بودند، هارون برادر آن حضرت و خلیفه و جانشینش را رها کردند و به گوساله پرستی مشغول شدند! و از سامری پیروی نمودند، در حالیکه آنان می دانستند او خلیفه حضرت موسی علیه السلام است.
و این امت شنید که پیامبر به پدرم می فرمود: او نسبت به من به منزله هارون به موسی است، جز آنکه بعد از من پیامبری نمی آید.
و پیامبر خدا را دیدند، در حالیکه او را در غدیر خم به امامت منصوب کرد، و گفتارش را شنیدند که برای او به ولایت سخن گفت، آنگاه امر فرمود که شاهدین به غائبین این خبر را برسانند، پیامبر از ترس قومش (از شهر خارج شد و) به سوی غار رفت، آنگاه که تصمیم گرفتند به او مکر و حیله بزنند، و این در حالی بود که آنان را به راه حق می خواند ولی یارانی نداشت که از او دفاع کنند، و اگر یارانی داشت با آنان می جنگید.
و پدرم نیز دست از جنگ برداشت و اصحابش را سوگند داد و از آنان یاری خواست، ولی کسی او را یاری نکرد، و به فریادش نرسیدند، و اگر یارانی داشت دست از جنگ نمی کشید، و خداوند او را در گشایشی قرار داد، همچنانکه پیامبر در گشایش بود.
و مردم مرا خوار کردند، و در این حال ای پسر حرب با تو بیعت کردم، و اگر یارانی داشتم که مرا از تو رهائی می دادند با تو بیعت نمی کردم، و خداوند هارون را در زمانی که مردم او را ناتوان کرد و به دشمنی اش پرداختند در حال گشایش قرار داد.
همچنانکه من و پدرم در حال گشایش از جانب خداوند هستیم، در زمانی که مردم ما را رها کرده و با دیگری بیعت نمودند، و ما یارانی را نیافتیم، و این روشها و نمونه ها پی در پی یکدیگر می آیند.
ای مردم! اگر در بین مشرق و مغرب بگردید، تا مردی را بیابید که جدش پیامبر و پدرش جانشین پیامبر باشد، جز من و برادرم را نخواهید یافت، پس تقوای الهی پیشه سازید، و بعد از بیان مطلب گمراه نگردید، و چگونه چنین کرد، و از شما چنین انتظاری نمی رفت، آگاه باشید من با این شخص - و به معاویه اشاره کرد - بیعت کرده ام، و شاید این فتنه و آزمایشی برای شما باشد و بهره مندی تا زمان اندک.
ای مردم! کسی را به خاطر واگذاردن حقش مؤاخذه نمی کنند، و اگر حق دیگری را ظالمانه بگیرد مورد مؤاخذه قرار می گیرد، و هر کار خوبی سود دهنده است، و هر کار خطایی به اهل آن ضرر می رساند، امری اتفاق افتاد و سلیمان آن را دانست و او را بهره مند کرد ولی به داود ضرر نرسانید.
اما نزدیکی و خویشاوندی به مشرک بهره می رساند، در حالیکه سوگند به خدا که برای مؤمن بهره مندی اش بیشتر است، پیامبر به عمویش ابوطالب که در حال مرگ بود فرمود: بگو معبودی جز خداوند نیست، تا در روز قیامت شفاعت تو را بنمایم، و این کلام را پیامبر به او نمی گفت و به او وعده نمی داد، جز در زمانیکه از طرف او اطمینان داشت، و برای کسی این مطلب را نفرمود جز شیخ ما یعنی ابوطالب، خداوند می فرمود: توبه برای کسانی نیست که کارهای زشت انجام می دهند و هنگامیکه مرگ دامنگیرشان شد گویند هم اکنون توبه کردیم، و نه برای کسانی که با حالت کفر می میرند، برای آنان عذابی دردناک آماده کرده ایم.
ای مردم! بشنوید، و به آن توجه کنید، و تقوای الهی پیشه سازید، و به خود مراجعه کنید، و بسیار دور است که شما به سوی حق باز گردید، در حالیکه گمراهی شما را بر زمین زده و طغیان و سرکشی و انکار شما را فرا گرفته است، آیا شما را به آن مجبور کنیم، در حالیکه آنرا ناپسند می شمرید، و سلام بر آنانکه از راه هدایت پیروی کنند
خطبته حین صالح معاویه
عن علی بن الحسین السجاد علیهماالسلام قال: لما اجمع الحسن ابن علی علیهماالسلام علی صلح معاویة خرج حتی لقیه، فلما اجتمعا قام معاویة خطیبا، فصعد المنبر و امر الحسن علیه السلام ان یقوم اسفل منه بدرجة.
ثم تکلم معاویة فقال: ایها الناس هذا الحسن بن علی و ابن فاطمة، رآنا للخلافة اهلا، و لم یرنفسه، لها اهلا، و قد اتانا لیبایع طوعا، ثم قال: قم یا حسن.
فقام الحسن علیه السلام فخطب فقال:
الحمدلله المستحمد بالالاء و تتابع النعماء، و صارف الشدائد و البلاء، عند الفهماء و غیر الفهماء، المذعنین من عباده، لامتناعه بجلاله و کبریائه، و علوه عن لحوق الاوهام، ببقائه، المرتفع عن کنه طیبات المخلوقین، من ان تحیط بمکنون غیبه رویات عقول الرائین.
و اشهد ان لا اله الا الله وحده، فی ربوبیته و وجوده و وحدانیته، صمدا لا شریک له، فردا لا ظهیر له.
و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، اصطفاه و انتجبه و ارتضاه، و بعثه داعیا الی الحق سراجا منیرا، و للعباد مما یخافون نذیرا و لما یأملون بشیرا، فنصح للأمة و صدع بالرسالة، و ابان لهم درجات العمالة، شهادة علیها امات و احشر، و بها فی الاجلة اقرب و احبر و اقول:
یا معشر الخلائق! فاسمعوا، و لکم افئده، و اسماع فعوا، انا اهل بیت اکرمنا الله بالاسلام و اختارنا و اصطفانا، و اجتبانا، فاذهب عنا الرجس و طهرنا تطهیرا، والرجس هو الشک، فلانشک، فی الله الحق و دینه ابدا، و طهرنا و من کل افن و غیة، مخلصین الی ادم نعمة منه، لم یفترق الناس قط فرقتین الا جعلنا الله فی خیرهما.
فادت الامور و افضت الدهور الی ان بعث الله محمد صلی الله علیه و آله للنبوة، و اختاره للرسالة، و انزل علیه کتابا، ثم امره بالدعاء الی الله عزوجل، فکان ابی علیه السلام اول من استجاب لله تعالی و لرسوله صلی الله علیه و آله و اول من امن و صدق الله و رسوله.
و قد قال الله تعالی فی کتابه المنزل علی نبیه المرسل: افمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه [1] فرسول الله الذی علی بینة من ربه، و ابی الذی یتلوه و هو شاهد منه.
و قد قال له رسوله حین امره ان یسیر الی مکة و الموسم ببرائة: سربها یا علی، فانی امرت ان لا یسیر بها الا انا او رجل منی، و انت هو، فعلی من رسول الله و رسول الله منه
و قال له النبی صلی الله علیه و آله حین قضی بینه و بین اخیه جعفر بن ابی طالب و مولاه زید بن حارثه فی ابنه حمرة: اما انت یا علی فمنی و انا منک، و انت ولی کل مؤمن من بعدی، فصدق ابی رسول الله صلی الله علیه و آله سابقا و وقاه بنفسه
ثم لم یزل رسول الله فی کل مؤمن یقدمه، و لکل شدید یراسله، ثقة منه به و طمأنینه الیه، لعلمه بنصیحته لله و رسوله، و انه اقرب المقربین من الله و رسوله
و قدقال الله عزوجل: السابقون السابقون - اولئک المقربون [2] فکان ابی سابق السابقین الی الله، تعالی و الی رسوله صلی الله علیه و اله و اقرب الاقربین.
و قد قال الله تعالی: لا یستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجة [3] فابی کان اولهم اسلاما و ایمانا، و اولهم الی الله و رسوله هجرة و لحوقا، و اولهم علی وجده و وسعه نفقة.
قال سبحانه: و الذین جاؤوا من بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین امنو ربنا انک رؤوف رحیم [4] .
فالناس من جمیع الامم یستغفرون له بسبقه ایاهم الی الایمان بنبیه، و ذلک انه لم یسبقه، الی الایمان به احد، و قد قال الله تعالی: و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعواهم باحسان [5] ، فهو سابق جمیع السابقین، فکما ان الله عزوجل فضل السابقین علی المتخلفین و المتأخرین فکذلک فضل سابق السابقین علی السابقین
و قد قال الله تعالی: اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن امن بالله و الیوم الاخر و جاهد فی سبیل الله [6] فهو المجاهد فی سبیل الله حقا، و فیه نزلت هذه الایة
و کان ممن استجاب لرسول الله صلی الله علیه و آله عمه حمزه و جعفر ابن عمه فقتلا شهیدین رضی الله عنهما، فی قتلی کثیرة معهما من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله.
فجعل الله تعالی حمزة سید الشهداء من بینهم، و جعل لجعفر جناحین یطیر بهما مع الملائکة کیف یشاء من بینهم، و ذلک لمکانهما من رسول الله صلی الله علیه و آله الله علیه و اله و منزلتهما وقرابتهما منه، و صلی رسول الله صلی الله علیه و آله علی حمزة سبعین صلاة من بین الشهداء الذین استشهدوا معه
و کذلک جعل الله تعالی لنساء النبی صلی الله علیه و آله، للمحسنة منهن اجرین، و للمسیئة منهن وزرین، ضعفین لمکانهن من رسول الله صلی الله علیه و آله.
و جعل الصلاة فی مسجد رسول الله بالف صلاة فی سائر المساجد الا مسجد الحرام، مسجد خلیله ابراهیم علیه السلام بمکة، و ذلک لمکان رسول الله صلی الله علیه و آله من ربه
و فرض الله عزوجل الصلاة علی نبیه علی کافة المؤمنین، فقالوا: یا رسول الله کیف الصلاة علیک؟ قال: قالوا اللهم صل علی محمد و آل محمد، فحق علی کل مسلم ان یصلی علینا مع الصلاة علی النبی صلی الله علیه و آله فریضة واجبة.
و احل الله تعالی خمس الغنیمة لرسوله و اوجبها له فی کتابه، و اوجب لنا من ذلک ما اوجب له، و حرم علیه الصدقة و حرمها علینا معه، فادخلنا - و له الحمد - فیما ادخل فیه نبیه صلی الله علیه و آله، و اخرجنا و نزهنا مما اخرجه منه و نزهه عنه، کرامة اکرمنا الله عزوجل بها، و فضیلة فضلنا علی سائر العباد.
فقال الله تعالی لمحمد صلی الله علیه و آله حین جحده کفرة اهل الکتاب و حاجوه: فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین [7] ، فاخرج رسول الله صلی الله علیه و آله من الانفس معه ابی، و من البنین انا و اخی و من النساء، امی فاطمة من الناس جمیعا، فنحن الله و لحمه و دمه و نفسه، و نحن منه و هو منا.
و قد قال الله تعالی: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا [8] فلما نزلت ایة التطهیر جمعنا رسول الله صلی الله علیه و آله انا و اخی و امی و ابی، فجللنا و نفسه فی کساء لام سلمة خیبری، و ذلک فی حجرتها و فی یومها، فقال: اللهم هولاء اهل بیتی و هولاء اهلی و عترتی فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا
فقالت ام سلمة رضی الله عنها: ادخل معهم یا رسول الله؟ قال لها رسول الله صلی الله علیه و آله: یرحمک الله انت علی خیر و الی خیر و ما ارضانی عنک، ولکنها خاصة لی و لهم.
ثم مکث رسول الله صلی الله علیه و اله بعد ذلک بقیة عمره حتی قبضه الله الیه، یأتینا فی کل یوم عند طلوع الفجر فیقول: الصلاة یرحمکم الله، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.
و امر رسول الله صلی الله علیه و آله بسد الابواب الشارعة فی مسجده غیر بابنا، فکلموه فی ذلک فقال: اما انی لم اسد ابوابکم و لم افتح باب علی من تلقاء نفسی، ولکنی اتبع ما یوحی الی، و ان الله امر بسدها، و فتح بابه، فلم یکن من بعد ذلک احد تصیبة جنابة فی مسجد رسول الله و یولد فیه الاولاد غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و ابی علی بن ابی طالب علیه السلام، تکرمة من الله تبارک و تعالی لنا و فضلا، اختصنا به علی جمیع الناس.
و هذا باب ابی قرین باب رسول الله فی مسجده، و منزلنا، بین منازل رسول الله صلی الله علیه و آله
و ذلک ان الله امر نبیه ان یبنی مسجده، فبنی فیه عشرة ابیات تسعة لبنیه و ازواجه، و عاشرها و هو متوسطها لابی، و ها هو بسبیل مقیم، و البیت هو المسجد المطهر، و هو الذی قال الله تعالی: اهل البیت فنحن اهل البیت، و نحن الذین اذهب الله عنا الرجس و طهرنا تطهیرا
ایها الناس! انی لو قمت حولا، اذکرالذی اعطانا الله عزوجل، و خصنا به من الفضل فی کتابه و علی لسان نبیه صلی الله علیه و آله لم احصه، و انا ابن النبی النذیر البشیر و السراج المنیر، الذی جعله الله رحمة للعالمین، و ابی علی علیه السلام ولی المؤمنین وشبیه هارون
و ان معاویة بن صخر زغم انی رأیته للخلافة اهلا، و لم ار نفسی لها اهلا، فکذب معاویة، و ایم الله لانا اولی للناس بالناس فی کتاب الله و علی لسان رسول الله صلی الله علیه و آله، غیر انا لم نزل اهل البیت مخیفین مظلومین مضطهدین، منذ قبض رسول الله.
فالله بیننا و بین من ظلمنا حقنا، و نزل علی رقابنا، و حمل الناس، علی اکتافنا و منعنا سهمنا فی کتاب الله من الفیء و الغنائم، و منع امنا فاطمة علیها السلام ارثها من ابیها.
انا لا نسمی احدا و لکن اقسم بالله قسما تألیا، لو ان الناس سمعوا قول الله و رسوله لاعطتهم السماء قطرها، و الارض برکتها، و لما اختلف فی هذه الامة سیفان، و لاکلوها خضراء خضرة الی یوم القیامة، و اذا ما طمعت یا معاویة فیها.
ولکنها لما اخرجت سالفا من معدنها، و زحزحت عن قواعدها تنازعتها قریش بینها و ترامتها کترامی الکرة، حتی طمعت فیها انت یا معاویه و اصحابکم من بعدک
و قد قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ما ولت امة امرها رجلا قط، و فیهم من هو اعلم منه، الا لم یزل امرهم یذهب سفالا حتی یرجعوا الی ما ترکوا
و قد ترکت بنوا اسرائیل، و کانوا اصحاب موسی علیه السلام، هارون اخاه و خلیفته و وزیره، و عکفوا علی العجل، و اطاعوا فیه سامریهم، و هم یعلمون انه خلیفة موسی علیه السلام
و قد سمعت هذه الامة رسول الله صلی الله علیه و آله یقول ذلک لابی: انه منی بمنزلة هارون من موسی، الا انه لا نبی بعدی
و قد رأوا رسول الله صلی الله علیه و آله حین نصبه لهم بغدیر خم و سمعوه و نادی له بالولایة، ثم امرهم ان یبلغ الشاهد منهم الغائب، و قد خرج رسول الله صلی الله علیه و آله حذرا من قومه الی الغار، لما اجمعوا علی ان یمکروا به، وهو یدعوهم، لما لم یجد علیهم اعوانا، و لو وجد اعوانا لجاهدهم
و قد کف ابی یده و ناشدهم و استغاث اصحابه، فلم یغث و لم ینصر، و لو وجد علیهم اعوانا ما اجابهم، و قد جعل فی سعة کما جعل النبی صلی الله علیه و آله فی سعة
و قد خذلتنی الامة و بایعتک یابن حرب، و لو وجدت علیک اعوانا یخلصون ما بایعتک، و قد جعل الله عزوجل هارون فی سعة حین استضعفوه قومه و عادوه.
کذلک انا و ابی فی سعة من الله حین ترکتنا الامة، و بایعت غیرنا، و لم نجد علیه اعوانا، و انما هی السنن و الامثال یتبع بعضها بعضا
ایها الناس! انکم لو التمستم بین المشرق و المغرب رجلا جده رسول الله صلی الله علیه و آله و ابوه وصی الله رسول الله، لم تجدوا غیری و غیر اخی، فاتقوا الله و لا تضلو بعد البیان، و کیف بکم و انی ذلک منکم، الا و انی قد بایعت هذا - و اشار بیده الی معاویة - و ان ادری لعله فتنة لکم و متاع الی حین
ایها الناس! انه لا یعاب احد بترک حقه، و انما یعاب ان یأخذ ما لیس له، و کل صواب نافع، و کل خطاء ضار لاهله، و قد کانت القضیة ففهمها سلیمان، فنفعت سلیمان و لم تضر داود.
فاما القرابة فقد نفعت المشرک، و هی والله للمؤمنین انفع قال رسول الله صلی الله علیه و آله لعمه ابی طالب، و هو فی الموت: قل لا اله الا الله، اشفع لک بها یوم القیامة و لم یکن رسول الله صلی الله علیه و آله یقول له و یعد الا ما یکون منه علی یقین، و لیس ذلک لاحد من الناس کلهم غیر شیخنا - اعنی اباطالب - یقول الله عزوجل و لیست التوبة للذین یعلمون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الان و لا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما [9] .
ایها الناس! اسمعوا و عوا، و اتقوا الله و راجعوا، و هیهات منکم الرجعة الی الحق، و قد صارعکم النکوص، و خامرکم الطغیان والجحود، انلزمکموها و انتم لها کارهون، و السلام علی من اتبع الهدی

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) هود: 17.
(2) الواقعة: 10-11.
(3) الحدید: 10.
(4) الحشر: 10.
(5) التوبة: 100.
(6) التوبة: 19.
(7) آل عمران: 61.
(8) الاحزاب: 33.
(9) النساء: 18.

نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 940
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست