نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 791
معجزهای در مسیر راه مکه
روزی، یکی از فرزندان زبیر، که به امامت امام حسن علیهالسلام معتقد
بود، به همراه امام حسن علیهالسلام، برای انجام حج عمره به سوی مکه
میرفتند. (یا پس از انجام اعمال عمره، از مکه برمیگشتند). آنها، در
مسیر راه خود، به یکی از آبگاهها رسیدند و کنار چند درخت خرمای خشک که از
تشنگی خشک شده بودند، فرود آمده، فرشی برای امام حسن علیهالسلام در زیر
یکی از آن درختها گستردند و فرش دیگری نیز برای فرزند زبیر، زیر درخت
دیگری، پهن کردند. در این هنگام، فرزند زبیر سرش را به طرف بالا برد و گفت: اگر این درخت خرما، دارای خرمای تازه بود و ما از آن میخوردیم، بجا بود. امام حسن علیهالسلام به او فرمود: مثل اینکه خرما میخواهی؟ او گفت: آری. امام
حسن علیهالسلام، دست به طرف آسمان بلند کرد و به سخنی که فهمیده نشد، دعا
نمود و همان دم، درخت خرما سبز گردید و دارای برگها و خرماهای تازه گردید.
ساربانی که در آنجا بود و شتران خود را به کاروانیان کرایه داده بود، وقتی که این منظره را دید، گفت: به خدا قسم! که این، جادو است! امام حسن علیهالسلام، به ساربان فرمود: وای بر تو! این جادو نیست بلکه دعای مستجاب پسر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله میباشد. سپس، بعضی از حاضران، از آن درخت بالا رفتند و هر چه خرما داشت، چیدند، به طوری که برای همهی حاضران، کفایت نمود[1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) اصول کافی، ج 1، ص 462؛ طبق نقل سیرهی چهارده معصوم علیهمالسلام، صص 289 - 290.
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 791