نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 740
گسیل مردم برای نبرد با معاویه
ابناعثم میگوید: حسن بن علی علیهالسلام به کارگزاران خود، نامه
نوشت و آنان را به خویشتن داری، توصیه کرد. پس از مدتی، حسن علیهالسلام
مردم را به نبرد با معاویه فراخواند و مغیرة بن نوفل بن حارث را خواست و
جانشین خود در کوفه کرد و خود با بیش از چهل هزار نفر حرکت کرد تا در دیر
عبدالرحمن اردو زد. سپس قیس بن عباده را خواست و او را فرمانده 1000 نفر
کرد و آنان را پیشاهنگ سپاه قرار داد. قیس بن عباده حرکت کرد و از راه
فرات، آهنگ شام کرد. حسن بن علی علیهالسلام حرکت کرد تا به ساباط مدائن
رسید و چند روز در آن جا توقف کرد. و چون خواست کوچ کند، برخاست و حمد و
ثنای خداوند به جا آورد و فرمود:ای مردم! شما با من بیعت کردید که سازش
کنید با هر که سازش کنم، و بجنگید با هر که بجنگم. سوگند به خدا! من اینک
آن چنانم که بر هیچ یک از این امت - در شرق باشد یا غرب - تاب کینهورزی [و
دشمنی]، و آنچه را در جاهلیت، ناگوارتان بود، ندارم. انس، آسودگی و آشتی
میان مردم، از جدایی، ناامنی، کینهورزی و دشمنی - که شما خواهانید - بهتر
است، والسلام. [1] . ابوالفرج میگوید: ... سپس حسن بن علی
علیهالسلام با سپاهی بزرگ و تجهیزاتی خوب، به راه افتاد تا به دیر
عبدالرحمن رسید و 3 روز در آن جا توقف کرد، تا مردم جمع شدند. آنگاه
عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب را خواست، و فرمود:پسرعمو! اینک 12000 نفر
از شجاعان عرب و قاریان این دیار را، که هر یک همچون یک گردان هستند، با تو
میفرستم. با آنان رهسپار شو. با آنان خوشرفتار و خوشرو باش. بال خود را
برای آنان بگستران و آنان را نزدیک خود ساز؛ زیرا آنان بازماندهی مورد
وثوق امیرمؤمنانند. آنان را از کنار فرات ببر، تا از فرات بگذری و به
«مسکن» برسی. باز برو تا با معاویه روبهرو شوی. و چنانچه او را دیدی، دست
نگه دار تا من برسم. من از پی تو، شتابان میآیم. هر روز باید به من گزارش
بدهی. با این دو نفر - قیس بن سعد و سعید بن قیس - مشورت کن. اگر معاویه را
دیدی، تا او به نبرد با شما نپرداخت، با او نجنگ. اگر او جنگ را شروع کرد،
تو هم بجنگ. اگر برای تو حادثهای پیش آمد، قیس بن سعد، فرماندهی این
سپاه است؛ اگر او نیز حادثهای دید، سعید بن قیس فرماندهی خواهد کرد. سپس
آنچه خواست، به او فرمود. عبیدالله رفت تا به شینور، و از آن جا به شاهی
رسید، سپس از راه فرات و فلوجه رفت تا به مسکن رسید. [2] .