نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 592
شرط شفاعت او برای ابوسفیان
راوندی میگوید: محمد بن اسحاق گفت:ابوسفیان به مدینه آمد تا با
رسول خدا صلی الله علیه و آله تجدید عهد کند، ولی پیامبر صلی الله علیه و
آله نپذیرفت. او نزد علی علیهالسلام آمد و گفت:آیا پسر عمویت امان نامهای
برای ما مینویسد؟ آن حضرت فرمود:پیامبر صلی الله علیه و آله وقتی تصمیم
به کاری بگیرد، هرگز از آن برنمیگردد. حسن بن علی علیهالسلام که 14 ماهه
بود، با زبان عربی روشن فرمود:ای فرزند صخر! بگو:لا اله الا الله، محمد
رسول الله؛ تا نزد جدم، رسول خدا صلی الله علیه و آله، برایت شفاعت کنم. ابوسفیان
شگفت زده شد. علی علیهالسلام - در حالی که حسن علیهالسلام در حال راه
رفتن بود - فرمود:سپاس خدایی را که در ذریهی محمد صلی الله علیه و آله
نظیر یحیی بن زکریا قرار داد. [1] . ابنشهرآشوب میگوید: محمد بن
اسحاق گفت:ابوسفیان نزد علی علیهالسلام آمد و گفت:ای اباالحسن! حاجتی
دارم. علی علیهالسلام فرمود:حاجتت چیست؟ ابوسفیان گفت:با من نزد پسر
عمویت، محمد بیا و از او بخواه تا پیمانی با ما ببندد و امان نامهای برای
ما بنویسد. علی علیهالسلام فرمود:ای ابوسفیان! رسول خدا صلی الله علیه و
آله با تو پیمانی بسته است که هرگز از آن برنمیگردد. فاطمه علیهاالسلام
پشت پرده بود و حسن علیهالسلام که 14 ماهه بود، پیش رویش راه میرفت.
ابوسفیان گفت:ای دختر محمد! به این کودک بگو که با جد خود دربارهی من سخن
بگوید، تا با این سخن بر عرب و عجم آقایی کند. پس حسن علیهالسلام نزد
ابوسفیان آمد و یک دست خود را بر بینی او، و دست دیگر را بر ریش او زد و
خدای سبحان، حسن علیهالسلام را به سخن آورد و گفت:ای ابوسفیان! بگو لا اله
الا الله، محمد رسول الله؛ تا شفیعت شوم. علی علیهالسلام فرمود:سپاس
خدایی را که نظیر یحیی بن زکریا در آل محمد صلی الله علیه و آله از ذریهی
محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، قرار داد و «در کودکی به او حکمت دادیم
[2] ». [3] .