نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 524
رد خواستگاری یزید از دختر عبدالله جعفر
زمانی که مروان از سوی معاویه والی مدینه بود، از طرف او مأمور شد تا
زینب دختر عبدالله بن جعفر بن ابیطالب را برای یزید خواستگاری کند. معاویه
گفته بود که هر مقدار مهریه که پدر دختر قرار دهد قبول است. تمام
بدهکاریهای او را هر چه باشد خواهم پرداخت. مروان نزد عبدالله جعفر رفت. عبدالله
گفت: اختیار دختران ما با امام حسن علیهالسلام است، وقتی مروان نزد امام
رفت جمعی از بنیهاشم و بنیامیه نیز حضور داشتند، او بدین گونه از زینب
برای یزید خواستگاری کرد: امیرالمؤمنین معاویه به من فرمان داد، زینب
دختر عبدالله را برای یزید خواستگاری کنم. با هر مهریه که پدرش خواست و با
ادای تمام دیون عبدالله جعفر. و با این وصلت اختلافات دو گروه (بنیهاشم و
بنیامیه) نیز پایان خواهد یافت. یزید کفو کسانی است که کفو ندارند. و شما
باید غبطه او را بخورید نه او غبطهی شما را و یزید کسی است که باران به
خاطر او میبارد. امام حسن علیهالسلام در پاسخ او، پس از سپاس خداوند و ستایش ذات پاک او فرمود: قال علیهالسلام: أما
ما ذکرت من حکم أبیها فی الصداق فانا لم نکن لنرغب عن سنة رسول الله صلی
الله علیه و آله و سلم فی اهله و بناته و أما قضاء دین أبیها فمتی قضت
نساؤنا دیون آبائهن؟ و أما صلح الحیین فانا عادیناکم لله و فی الله فلا
نصالحکم للدنیا و أما قولک من یغبطنا بیزید أکثر ممن یغبطه بنا، فان کانت
الخلافة فاقت النبوة فنحن المغبوطون به و ان کانت النبوة فاقت الخلافة، فهو
المغبوط بنا، و أما قولک ان الغمام یستسقی بوجه یزید، فان ذلک لم یکن
الا لآل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و قد رأینا أن نزوجها من ابن
عمه القاسم بن محمد بن جعفر و قد زوجتها منه و جعلت مهرها ضیعتی التی لی
بالمدینة و کان معاویة أعطانی بها عشرة آلاف دینار، و لها فیها غنی و
کفایة. فقال مروان: أغدرا یا بنیهاشم؟. فقال الحسن علیهالسلام: واحدة
بواحدة. [1] . امام حسن علیهالسلام فرمود: (اما آنچه که در مورد
نظر پدر دختر دربارهی مهریه گفتی (که هر چه قرار داد ما حاضریم) [باید
بدانی که] ما هرگز از سنت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سرپیچی
نمیکنیم و اما پرداخت بدهی پدرش. پس باید بگویم از کی تا به حال، زنان ما
بدهی پدرانشان را میپردازند؟. اما آنچه که دربارهی آشتی دو قبیله گفتی،
ما به خاطر خدا با شما دشمنی میکنیم و آن را با دنیا معامله نمیکنیم. اما
آنچه که گفتی غبطهی ما به حال یزید بیش از غبطهای است که نسبت به ما حال
میشود، پس اگر ارزش خلافت بر نبوت افزون شد، ماییم که به حال او غبطه
خورده و رشک میبریم، ولی اگر ارزش نبوت بر خلافت افزون باشد، اوست که بر
ما رشک خواهد برد. اما آنچه که گفتی که از ابرها به احترام و آبروی یزید
باران طلب میشود، این موضوع جز برای خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و
سلم دربارهی کسی درست نیست. نظر ما بر این شد که آن دختر را به ازدواج
پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر درآوریم و من او را به همسری وی درآوردم و
مهریهی او را ملکی که در مدینه دارم، قرار دادم، همان ملک و باغی که
معاویه همواره آن را به ده هزار دینار از من میخرید، ولی من نیاز به فروش
آن نداشتم، همان را اکنون مهریهی آن دختر قرار میدهم که او را بینیاز
خواهد کرد. مروان گفت: آیا شما بنیهاشم خنجر از پشت میزنید؟. امام حسن
علیهالسلام فرمود: چشم در برابر چشم (یکی در برابر یکی.)
[~hr~]پی نوشت ها: (1) مستدرک الوسایل، ج 1، ص 74، ح 15 / 15 (به نقل از بشارة المصطفی، طبری، ص 108). (2) سورهی مائده، آیهی 3. (3) 1- امالی طوسی، ص 655، خ 5 / 1355، م 34. 2- بحارالأنوار، ج 15، ص 20، ح 32. 3- تفسیر برهان، ج 1، ص 435، ح 7. 4- تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 573، ح 74. 5- علل الشرایع، ج 1، ص 291، ح 6، ب 182. 6- کنز الدقایق، ج 4، ص 34، و ج 11، ص 504. 7- مسند امام مجتبی علیهالسلام، ص 716، ح 32. 8- ینابیع المودة، ج 3، ص 364 و 365.
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 524