نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 478
دیه کسی که قاتلش ناشناخته است
کلینی با سند خود از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است:مردی را با
کارد خونین در دست، بر سر جنازهی آغشته به خونی، در خرابهای پیدا کردند و
نزد امیرمؤمنان علیهالسلام آوردند. حضرت علی علیهالسلام به او فرمود:چه
میگویی؟ گفت:ای امیرمؤمنان! من او را کشتم.علی علیهالسلام فرمود:ببرید و
قصاصش کنید. و چون او را بردند تا بکشند، مردی شتابان آمد و گفت:شتاب نکنید
و او را نزد امیرمؤمنان علیهالسلام برگردانید. و برگرداندند و گفت:ای
امیرمؤمنان! سوگند به خدا! این مرد بیگناه است، من او را کشتهام.
امیرمؤمنان علیهالسلام به مرد اولی فرمود:با این که تو مرتکب قتل نشده
بودی، چرا به زیان خود اقرار کردی؟ او عرض کرد:ای امیرمؤمنان! چون این
افراد مرا با آن کیفیت [نزد شما آوردند] و به زیان من شهادت دادند، دیگر
نمیدانستم چه بگویم. از این رو، اقرار کردم، و من کسی هستم که در همسایگی
این خرابه، گوسفندی را سر بریدم و ادرارم گرفت و داخل خرابه شدم و [ناگاه]
آن کشته را دیدم که به خون خود آغشته است. پس با تعجب ایستاده بودم که
اینان آمدند و مرا دستگیر کردند. امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود:این دو
نفر را نزد حسن علیهالسلام ببرید و سرگذشت آنان را برای او بگویید و
بپرسید حکم خدا دربارهی آنان چیست؟ و آنان را آوردند و چنان که فرموده
بود، عمل کردند. و حسن علیهالسلام فرمود:به امیرمؤمنان علیهالسلام
بگویید، اگر این مرد او را سر بریده باشد [در عوض] این را زنده داشته است و
خدای سبحان فرمود:«هر کس، کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم
را زنده داشته است» [1] هر دو نفر آزادند، و دیهی آن کشته از بیت المال
پرداخت میشود. [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) مائده:32؛ (و من أحیاها فکأنما أحیا الناس جمیعا). (2) کافی 289:7، ح 2.
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 478