responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 396

خبر دادن از نحوه‌ی شهادت

می‌گویند: روزی حضرت امام حسن علیه‌السلام به اهل بیت خود فرمود: من مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوسیله‌ی زهر شهید خواهم شد.»
گفتند: «چه کسی این کار را خواهد کرد؟!»
حضرت فرمود:«زن من جعده دختر اشعث بن قیس این کار را خواهد کرد. معاویه پنهانی برای او زهر خواهد فرستاد و به او دستور خواهد داد تا آن را به من بخوراند.»
گفتند: «او را از خانه‌ی خود بیرون کن و وی را از خود دور گردان.»
امام حسن علیه‌السلام فرمود: «چگونه او را از خانه بیرون کنم در حالی که هنوز او کاری انجام نداده است؟! اگر او را بیرون کنم به غیر از او، کسی مرا نخواهد کشت و او نزد مردم عذری و بهانه‌ای خواهد داشت.»
پس از مدتی، معاویه مال بسیاری با زهر کشنده‌ای برای جعده‌ی ملعونه فرستاد و پیام داد که: «اگر این را به امام حسن علیه‌السلام بخورانی، من صد هزار درهم به تو می‌دهم و ترا به ازدواج پسر خود یزید در می‌آورم.»
در روزی بسیار گرم و سوزان، امام حسن علیه‌السلام روزه بود، و در وقت افطار که آن حضرت بسیار تشنه شده بود آن ملعونه، شربت شیری که زهر در آن ریخته بود را برای امام حسن علیه‌السلام آورد. وقتی حضرت آن را آشامید و احساس زهر را در بدن خود نمود گفت: «ای دشمن خدا! مرا کشتی، خدا ترا بکشد، به خدا سوگند که بعد از من راحتی نخواهی یافت، آن ملعون ترا فریب داده است و خدا ترا و او را به عذاب خود معذب خواهد کرد.»
پس دو روز آن حضرت در درد و الم ماند و بعد از آن به جد بزرگوار و پدر عالی مقام خود ملحق گردید. معاویه ملعون نیز به وعده‌هایی که به آن ملعونه داده بود، وفا نکرد و گفت: «کسی که به حسن علیه‌السلام وفا نکند به یزید وفا نخواهد کرد.»
در روایتی آمده است که: «جعده دختر اشعث، امام حسن علیه‌السلام و یکی از کنیزان آن حضرت را زهر داد. آن کنیز زهر را قی کرد و شفا یافت ولی زهر در شکم امام حسن علیه‌السلام ماند و جگر مبارکش را پاره پاره کرد.» [1] .
در نقل دیگری آمده است: امام حسن علیه‌السلام به اهل بیت خود فرمود: «من به زهر شهید خواهم شد چنانچه حضرت رسول صلی الله علیه و آله به زهر شهید شد.»
گفتند: «چه کسی ترا زهر خواهد داد؟»
حضرت فرمود: «یا کنیز من یا زن من.»
گفتند: «آن ملعونه را از خانه‌ی خود بیرون کن.»
حضرت فرمود: «چگونه او را بیرون کنم در حالی که مرگ من به دست او خواهد بود و از آن چاره‌ای نیست، اگر او را بیرون کنم غیر او کسی مرا نخواهد کشت و چنین مقرر شده اشت که او مرا بکشد.»
روزی امام حسن علیه‌السلام از آن ملعونه پرسید: «آیا شربتی از شیر داری که بیاشامم؟»
ملعونه گفت: «بلی».
سپس زهری که معاویه برای قتل امام حسن علیه‌السلام فرستاده بود را داخل شیر کرده و آن شیر را به آن حضرت داد.
وقتی امام حسن علیه‌السلام آن شیر را آشامید، در همان ساعت اثر زهر را در بدن خود احساس کرد. پس فرمود: «ای دشمن خدا! مرا کشتی، خدا ترا بکشد، به خدا سوگند که عوض مرا نخواهی یافت، و از آن فاسق ملعون و دشمن خدا و رسول، هرگز خیری نخواهی دید.» [2] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) خرایج - احتجاج - کافی.
(2) مناقب ابن شهر آشوب.

نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 396
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست