responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 291

تشخیص مصلحت‌

- این فرزند علی، مرد میدان‌های نبرد وجهاد است؟!
- آری، فرزند همان علی است که هرگز از پای نمی‌نشست.
- پس چطور شد که زیر بار بیعت با سردار کفر، معاویه پسر ابوسفیان رفت.
- من هم نمی‌دانم، آخر چگونه رهبری حکومت اسلام را به معاویه سپرد، چنین کاری از او خیلی بعید بود!
- با شنیدن حرف‌های آن دو نفر بغض راه گلویم را بست، چطور می‌توانستند امام را این چنین ملامت و سرزنش و حتی تحقیر کنند.
پیش امام رفتم و گفتم که حرفی بزند، کاری بکند و او آهی کشید و فرمود: مردم را در محلی جمع کن، می‌خواهم مسائلی را برای شان روشن کنم.
فورا حرکت کردم، درنگ جایز نبود. سه نفر از دوستانم را نیز مأمور این کار کردم. به آنها مأموریت دادم که هر کدام در حد توان به افراد اطلاع دهند تا در محل مورد نظر جمع شوند. پیر و جوان، خرد و کلان، مرد و زن، همه آمده بودند. رفته رفته بر تعداد جمعیت افزوده می‌شد. ازدحام زیادی شده بود. از هر قشری آمده بودند تا صحبت‌های امام مظلوم را بشنوند.
امام علیه السلام بر بلندی ایستاد و پس از حمد خدا فرمود:
وای بر شما، ای مردم شما جریان حضرت خضر و موسی علیهماالسلام را می‌دانید. موسی از کارهای خضر تعجب و به آن اعتراض می‌کرد، چون حکمت آن را نمی‌دانست. این کار شما عینا مثل همان کار موسی است با خضر. مگر به فرموده‌ی پیامبر، من یکی از بهترین جوانان بهشت نیستم؟... همه‌ی شما مرا به خوبی می‌شناسید و می‌دانید معاویه در کاری که مخصوص من بود و من سزاوارش بودم با من ستیز کرد و چون یاوری نیافتم دست از آن شستم و با شرایطی با او صلح کردم.
بیعت من با او برای مصلحتی بود که شما از آن بی‌اطلاعید حفظ خون عده‌ی قلیلی از مسلمانان خالص را بر خونریزی و نسل کشی مسلمانان مقدم دانستم. اما ای کسانی که اعتراض و ملامت می‌کنید، شما مردمی هستید که به عهد و پیمان خود پایبند نیستید، زبانتان با من است و دل‌های تان با دشمن، دل به وعده‌های معاویه خوش کرده‌اید، در حالی که او به وعده‌ها و تعهداتش عمل نخواهد کرد. با این همه، کاری که من کرده‌ام از تابش خورشید بر تمام موجودات بهتر و نافع تر بوده است... [1] .
دانش چو بر آن نیافت تفسیر
کردید از آن به صلح تعبیر
آنکس که شروط صلح داند
این صلح مرا نه صلح خواند
هرچند که صلح نام دارد
معنی دو صد قیام دارد
زان صلح موقتی که بستم
ارکان نفاق را شکستم...
تشخیص مصلحت
- این فرزند علی، مرد میدان‌های نبرد وجهاد است؟!
- آری، فرزند همان علی است که هرگز از پای نمی‌نشست.
- پس چطور شد که زیر بار بیعت با سردار کفر، معاویه پسر ابوسفیان رفت.
- من هم نمی‌دانم، آخر چگونه رهبری حکومت اسلام را به معاویه سپرد، چنین کاری از او خیلی بعید بود!
- با شنیدن حرف‌های آن دو نفر بغض راه گلویم را بست، چطور می‌توانستند امام را این چنین ملامت و سرزنش و حتی تحقیر کنند.
پیش امام رفتم و گفتم که حرفی بزند، کاری بکند و او آهی کشید و فرمود: مردم را در محلی جمع کن، می‌خواهم مسائلی را برای شان روشن کنم.
فورا حرکت کردم، درنگ جایز نبود. سه نفر از دوستانم را نیز مأمور این کار کردم. به آنها مأموریت دادم که هر کدام در حد توان به افراد اطلاع دهند تا در محل مورد نظر جمع شوند. پیر و جوان، خرد و کلان، مرد و زن، همه آمده بودند. رفته رفته بر تعداد جمعیت افزوده می‌شد. ازدحام زیادی شده بود. از هر قشری آمده بودند تا صحبت‌های امام مظلوم را بشنوند.
امام علیه السلام بر بلندی ایستاد و پس از حمد خدا فرمود:
وای بر شما، ای مردم شما جریان حضرت خضر و موسی علیهماالسلام را می‌دانید. موسی از کارهای خضر تعجب و به آن اعتراض می‌کرد، چون حکمت آن را نمی‌دانست. این کار شما عینا مثل همان کار موسی است با خضر. مگر به فرموده‌ی پیامبر، من یکی از بهترین جوانان بهشت نیستم؟... همه‌ی شما مرا به خوبی می‌شناسید و می‌دانید معاویه در کاری که مخصوص من بود و من سزاوارش بودم با من ستیز کرد و چون یاوری نیافتم دست از آن شستم و با شرایطی با او صلح کردم.
بیعت من با او برای مصلحتی بود که شما از آن بی‌اطلاعید حفظ خون عده‌ی قلیلی از مسلمانان خالص را بر خونریزی و نسل کشی مسلمانان مقدم دانستم. اما ای کسانی که اعتراض و ملامت می‌کنید، شما مردمی هستید که به عهد و پیمان خود پایبند نیستید، زبانتان با من است و دل‌های تان با دشمن، دل به وعده‌های معاویه خوش کرده‌اید، در حالی که او به وعده‌ها و تعهداتش عمل نخواهد کرد. با این همه، کاری که من کرده‌ام از تابش خورشید بر تمام موجودات بهتر و نافع تر بوده است... [1] .
دانش چو بر آن نیافت تفسیر
کردید از آن به صلح تعبیر
آنکس که شروط صلح داند
این صلح مرا نه صلح خواند
هرچند که صلح نام دارد
معنی دو صد قیام دارد
زان صلح موقتی که بستم
ارکان نفاق را شکستم...

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) منتهی الآمال، ج 1، ص 432 431.

نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 291
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست