responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 156

بخشش امام حسن

خوارزمی می‌گوید:
مروان به فرزند ابوعتیق، محمد بن عبدالرحمن بن ابی‌بکر گفت:من شیفته‌ی استر حسن بن علی‌ام. او گفت:اگر آن را برایت بیاورم، آیا 30 حاجت مرا برآورده می‌کنی؟ مروان گفت:آری. ابوعتیق گفت:شامگاهان که مردم نزد تو آیند، من از مناقب قریش می‌گویم، و از حسن بن علی علیه‌السلام نمی‌گویم. برای این کار تو مرا، سرزنش کن!
شامگاه که مردم جمع شدند، او درباره‌ی برتری قریش، سخن گفت. مروان گفت:چرا مناقب ابومحمد را - که کسی ندارد - نمی‌گویی؟ گفت:ما از اشراف یاد کردیم؛ اگر از پیامبران یاد کنیم، [به سبب انتساب امام حسن علیه‌السلام] از ابومحمد سخن خواهیم گفت.
هنگامی که حسن علیه‌السلام بیرون آمد تا سوار استر خویش شود، فرزند ابوعتیق از پی او آمد. حسن تبسم کرد و فرمود:آیا درخواستی داری؟ گفت:آری، این استر را می‌خواهم. حسن علیه‌السلام همان لحظه از استر پیاده شد و فرمود:این، مال تو، بردار. او نیز استر را گرفت. [1] .
نیز می‌گوید:
معاویه به مدینه آمد و به بخشش پرداخت. او 100000 - 50000 می‌بخشید. حسن علیه‌السلام دیدار خود را با او به تأخیر انداخت و پایان روز، نزد او رفت. معاویه گفت:ابامحمد! دیر کردی، شاید می‌خواستی ما را بخیل بشمری؟ آنگاه گفت:غلام! به اندازه‌ی تمام آنچه امروز بخشیدم، به حسن بن علی علیه‌السلام بده. سپس گفت:ای ابامحمد! آن را بگیر، که من پسر هندم.
حسن علیه‌السلام فرمود:من نیز آن را به تو بخشیدم، که من پسر فاطمه‌ام علیهاالسلام. [2] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) مقتل الحسین علیه‌السلام:122.
(2) مقتل الحسین علیه‌السلام:122.

نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 156
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست