responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 829

قایقی غمگین میان ابرها

رخدادها و رویدادها، سراسر سرزمین‌های اسلامی را می‌لرزانند و آتش آزها در جای جای ممالک شعله‌ور است. در چنین روزگار پر آشوبی، استبداد فرقه‌ای حنبلی سر بر آورده است. هرج و مرج، بغداد را فرا گرفته است. خلیفه ناگزیر می‌شود تا حالت اضطراری اعلام کند و هر گونه اجتماع حنبلی‌ها یا مشاجرات مذهبی را ممنوع اعلام نماید؛ اما حنبلی‌ها نمی‌پذیرند. نابینایان مسجد نشین را تشویق می‌کنند تا هر گاه مردی شافعی از کنارشان می‌گذرد، با چوب به جان او بیفتند و تا سر حد مرگ کتکش بزنند. این بار خلیفه فرمانی شدید صادر و طی آن، باورهای حنبلی‌ها را در «همانند کردن خداوند به انسان» توبیخ می‌کند: شما بر این گمان هستید که چهره‌های زشت و سمج شما، بسان سیمای خداوند جهانیان است! و ریخت بدترکیبتان مانند اوست! شما برای خدا کف و انگشتان و پاها و نعلین طلایی و موی فرفری و صعود به آسمان و فرود به زمین قائل هستید. ... آنگاه از بزرگان ائمه بدگویی می‌کنید و پیروان خاندان محمد (ص) را نسبت کفر و گمراهی می‌دهید. سپس مسلمانان را به پیروی از کیشی که با بدعت‌های آشکار و شیوه‌های آلوده، که قرآن به [درستی] آن گواهی نمی‌دهد و بافته‌ی ذهن خودتان است، فرا می‌خوانید. زیارت آرامگاه‌های امامان را روا نمی‌دارید و زوارشان را به بدعت نسبت می‌دهید، اما خود گور مرد عوامی [1] از خودتان را محور قرار می‌دهید؛ فرمان به زیارت قبر مردی می‌دهید که نه شرفی دارد و نه نسبی و نه از تبار رسول خداست. برایش معجزه‌های پیامبران و کرامت‌های اولیای الهی می‌بافید. پس نفرین آفریدگار بر شیطانی باد که شما را چنین کارهای زشت آموخت و برایتان آراست. به حقیقت چه گمراه‌گری است او!» بهوش! که این فرمان، دربردارنده‌ی تهدیدی سخت برای کسانی است که حد و مرز خود را نشناسند و آن را مراعات نکنند. [2] . بخشنامه‌ی الراضی، تأثیر مثبت بر عموم بغدادیان، خاصه شافعی‌ها و شیعیان داشته است. در سال جاری، دولت تازه‌ای نیز در مصر قد علم کرده است؛ دولت «اخشیدیه» آمده است تا بار دیگر دولت منقرض ادریسیان را که در سال سیصد و یازده فرو پاشیده است، استوار سازد.
... سال سیصد و بیست و چهار هجری قمری است. دسیسه‌ها و فتنه‌ها، محمد بن یاقوت، فرمانده سپاه را به خاک و خون کشانده و افسر و منصبش را به ابن‌رائق بخشیده است. مسلمانان از همدوشی نام او با خلیفه در خطبه‌ها غافلگیر می‌شوند. این کار به خوبی ضعف خلافت را نشان می‌دهد. با ورود ابن‌رائق به بغداد، نقش وزیران پایان می‌یابد و اختیاراتشان به فرمانده نظامی و امیرالامرا واگذار می‌گردد. از این رو، ابن‌مقله از وزارت خلع، و منصبش به وزیری بی اختیار واگذار می‌شود. سال، سال ایجاد حکومت‌های ملوک الطوایفی است. فرمانروای هر سرزمین بر طبل خودمختاری می‌کوبد. شعاع دامنه‌ی نفوذ خلیفه، از بغداد فراتر نمی‌رود. بغداد نیز در چنگ ابن‌رائق است؛ بصره نیز در چنگال اوست. خوزستان در دست بریدی؛ فارس در اختیار عماد الدین آل بویه؛ کرمان در سلطه محمد بن الیاس؛ ری، اصفهان و مناطق شمالی تحت فرمانروایی رکن الدین آل بویه؛ موصل، سرزمین بکر و ربیعه از برای حمدانیان؛ مصر و شام در چنگ ابن‌طغج؛ شمال آفریقا در فرمان القائم بامرالله بن مهدی علوی، که دومین خلیفه‌ی ملقب به امیرمؤمنان است؛ اندلس در حکمرانی الناصر؛ خراسان و ماوراءالنهر در اختیار سامانیان؛ گرگان و طبرستان در دست دیلمیان و بحرین و یمامه در چنگ قرامطیان است؛ قرامطیانی که همدستی خود را با دولت مهدی اعلام کرده‌اند. در چنین حوادثی طوفان آسا، حسین بن روح در دو جبهه می‌رزمد؛ باغالیانی که با شلمغانی به اوج خود رسیده و آدمی را خدا می‌شمارند. [3] دیگر با اندیشه‌ی حنبلی‌ها که از همانند کردن خداوند به انسان پروایی ندارند. [4] .
رهبر فکری حنبلی‌ها «بربهاری» است؛ او نه تنها پیروانش را به ترویج اندیشه‌هایش وا می‌دارد، بلکه به آشوب‌های فرقه‌ای، با نام امر به معروف و نهی از منکر، دامن می‌زند. نتیجه آن که بهای مواد غذایی سرسام‌آور شده است. امسال وبا در بغداد جان بسیاری از مردمان را درو کرده است. [5] . ... سال سیصد و بیست و پنج هجری قمری است. خلافت عباسیان، به استخفاف کشیده شده و بسیار سست بنیان شده است. نبردهای داخلی کشورهای اسلامی، حکومت را ناتوان کرده است. بریدی (فرمانروای خوزستان) حکومتش را خودمختار اعلام کرده است. ابن‌رائق، فرمانده ترکستان به نام بجکم را - که تا چند ماه پیش، فرمانبر ساده‌ای در دربار مرداویج، حاکم شمال ایران بوده است - به نبرد بریدی می‌فرستد. بریدی شکست می‌خورد؛ اما ابن‌رائق با او کنار می‌آید. این کار فرمانده کل ارتش، خشم بجکم را بر می‌انگیزاند؛ پس به سوی بغداد لشکر می‌کشد؛ البته نامه‌ی ابن‌مقله - وزیری که اختیارات و اموالش مصادره شده و از وزارت، تنها نامی برایش به جا ماند - مزید بر علت است. ابن‌مقله موفق می‌شود که به الراضی تفهیم کند تا نامه‌ای - به بجکم بنگارد و در آن، ابن‌رائق را عزل و منصب فرماندهی کل ارتش را به وی پیشنهاد کند. اما خلیفه‌ی هراسان، ابن‌رائق را از دسیسه وزیر آگاه می‌کند. وزیر دستگیر و دست راستش قطع و به زندان افکنده می‌شود! بجکم هنوز در پیشروی به سوی بغداد مصمم است. امسال، عراقیان از بیم و هراس آن که به دست قرامطیان غارت و چپاول نشوند، به حج نمی‌روند. سال سیصد و بیست و شش فرا رسیده و ماه محرم، غمگنانه بسان قایقی در میانه‌ی ابرها طلوع می‌کند. خشکسالی بر همه جا سایه افکنده و ابرهایی که در آسمان دیده می‌شوند، بشارتگر نزول باران به سرزمین‌های تشنه‌اند.
جای جای ممالک اسلامی، جولانگاه نبردهای خونین شده است. کرامت انسانی، کالای بی‌بهایی است که در بازار آشفته‌ی امروز خریداری ندارد. ماه شعبان است. تندرستی از جسم و جان حسین بن روح رخت بربسته است. نزدیکانش می‌دانند. امام مهدی (عج) در فرمانی از وی خواسته است تا نمایندگی‌اش را به اباحسن، علی بن محمد سمری واگذارد؛ مردی خوشنام و پارسا که رهبری شیعیان را بر عهده دارد. سپاهیان بجکم به بغداد نزدیک شده‌اند. هراس بر دل و جان بغدادیان رخنه کرده است. زیرا هزاران سارق آشوبگر، چشم انتظار و مترصد غارت و چپاول خانه‌ها هستند. ابن‌رائق با فشار بر خلیفه از او می‌خواهد تا مانع پیشروی بجکم شود. خود، نامه‌ای به بجکم می‌نویسد و از او می‌خواهد که به واسط باز گردد. بجکم اعتنایی نمی‌کند و نامه را زیر سم اسبان می‌افکند. پیشروی ادامه دارد و او به ساحل شرقی رودخانه‌ی دیالی می‌رسد.
نیروهای ابن‌رائق در سواحل غربی سنگر گرفته‌اند. ابن‌رائق در می‌یابد که اگر وارد نبرد شود، بیهوده است. با ورود نیروهای بجکم به رودخانه، ابن‌رائق به سربازانش اشاره می‌کند که بگریزند! و به «عکبرا» عقب نشینی کنند تا در فرصتی دیگر به بغداد حمله‌ور شوند.

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) ظاهرا منظور خلیفه، ابابکر مروزی متوفای سال 275 هجری است که از مریدان احمد بن حنبل بوده است.
(2) الکامل، ج 8، ص 308.
(3) همان، ص 292 و 294.
(4) همان، ص 307 و 308.
(5) احداث التاریخ الاسلامی، ج 2، ص 532.
منبع:
سوار سبزپوش آرزوها (روایتی نو از زندگی و زمانه امامان هادی، عسکری و مهدی)؛ کمال السید؛ مترجم حسین سیدی؛ نسیم اندیشه؛ چاپ دوم 1385.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 829
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست