responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 79

احمد بن محمد ابن‌خلکان

مؤلف «و فیات الأعیان»(618 - 608 هـ) نیز گوید:
«ابوالحسن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا... و هو أحد الأئمة الإثنی عشر عند الإمامیة، و کان قد سعی به الی المتوکل و قیل: إن فی منزله سلاحا و کتبا و غیرها من شیعته و اوهموه انه یطلب الأمر لنفسه، فوجه الیه بعدة من الأتراک لیلا...».
«ابوالحسن علی هادی فرزند محمدجواد علیه‌السلام یکی از ائمه دوازده‌گانه نزد امامیه است نزد متوکل از او سعایت گردید و گفته شد که در منزل او اسلحه و نوشته‌ها و اشیاء دیگری است که از شیعیان او رسیده و برای به دست گرفتن حکومت قصد شورش دارد، متوکل عده‌ای را ناگهان به منزل او فرستاد و آنان شبانه به خانه او هجوم بردند ولی هر چه جستجو کردند چیزی به دست نیاوردند. آنگاه آن حضرت را در اطاقی تنها دیدند که در به روی خود بسته و جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. مأموران متوکل، امام را با همان حال که قرآن در لب داشت، نزد متوکل بردند. وقتی امام را وارد مجلس متوکل کردند او بزم شراب آراسته و جام شرابی در دست داشت و چون امام را دید، عظمت و هیبت وی متوکل را فرا گرفت و بی‌اختیار حضرت را احترام کرد و در کنار خود نشانید و جام شرابی را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد امام سوگند یاد کرد و گفت: گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معذور بدار! او دست برداشت و گفت: پس شعری برای من بخوان! امام فرمود: من شعر کم از بر دارم.
گفت: باید بخوانی، آن قدر اصرار کرد که حضرت این ابیات را که (منسوب به جدش امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است)، در آن مجلس خواند:
1 - با توا علی قلل الجبال تحرسهم
غلب الرجال فما اغنتهم القلل
2 - و استزلوا بعد عز من معاقلهم
فاودعوا حفرا یا بئس ما نزلوا
3 - ناداهم صارخ من بعد ما قبروا
این الأسرة و التیجان و الحلل؟
4 - این الوجوه التی کانت منعمة
من دونها تضر الأستار و الکلل
5 - فافصح القبر عنهم حین سائلهم
تلک الوجوه علیها الدود یقتتل
6 - قد طالما أکلوا دهرا و ما شربوا
فاصبحوا بعد طول الأکل قد أکلوا [1] .
7 - و طالما عمروا دورا لتحصنهم
ففارقوا الدور و الأهلین و انتقلوا
8 - و طالما کنزوا الأموال و ادخروا
فخلفوها علی الأعداء و ارتحلوا
9 - أضحت منازلهم قفرا معطلة
و ساکنوها الی الأجداث قد رحلوا [2] .
ترجمه:
1 - (پادشاهان) بر قله کوهسارها شب را به روز آوردند در حالی که مردان نیرومند از آنان پاسداری می‌کردند ولی قله‌ها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند.
2 - آنان پس از مدتها عزت از جایگاههای امنشان به زیر کشیده شدند و در گودالها (گورها) جا گرفتند که چه منزل و آرامگاه بدی!.
3 - پس از آن که به خاک سپرده شدند، فریادگری فریاد برآورد: کجاست آن دست بندها و تاجها و لباسهای فاخر؟.
4 - کجاست آن چهره‌های در ناز و نعمت پرورش یافته که به احترامشان پرده‌ها می‌زدند.
5 - گور از طرف آنها پاسخ داد: اکنون کرمها بر سر خوردن آن چهره‌ها با هم به ستیزه برخاسته‌اند.
6 - آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند ولی امروز آنان که خورنده همه چیز بودند، خود غذای حشرات و کرمهای قبر شدند!.
7 - چه خانه‌هایی ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند ولی سرانجام پس از مدتی، این خانه‌ها و خانواده‌ها را ترک گفته به منزل قبر شتافتند!.
8 - چه اموال و ذخائری انبار کردند ولی همه آنها را ترک گفته رفتند و آنها را برای دشمنان خود واگذاشتند!
9 - خانه‌ها و کاخهای آباد آنان به ویرانه‌ها تبدیل شد و ساکنان آنها به سوی گورهای تاریک شتافتند. «فبکی المتوکل بکاء کثیرا حتی بلت دموعه لحیته و بکی من حضره، ثم أمر برفع الشراب ثم قال: یا أباالحسن، أعلیک دین؟ قال: نعم. أربعة آلاف دینار فأمر بدفعها الیه و رده الی منزله مکرما» [3] . «متوکل از شنیدن این اشعار به شدت گریست به طوری که اشک چشمش ریشش را تر کرد حاضرین نیز به گریه افتادند. متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند. از آن حضرت پرسید قرض داری؟. امام فرمود: چهار هزار دینار قرض دارم دستور داد این مبلغ را به او بدهند و او را با احترام به منزل خود باز گردانید».


پی نوشت ها:
(1) و فیات الأعیان، ج 2، ص 435 - ش 397 - مروج الذهب، ج 4، ص 94 - دیوان امیرمؤمنان علی، حرف اللام، ص 79 - 80.
(2) و فیات الأعیان، ج 2، ص 435 - ش 397 - مروج الذهب، ج 4، ص 94 - دیوان امیرمؤمنان علی، حرف اللام، ص 79 - 80.
(3) مروج الذهب، ج 4، ص 94 - و فیات، ج 2، ص 435 - نورالأبصار، ص 166 - تذکرة الخاص، ص 361.
منبع: امامان اهل‌بیت در گفتار اهل سنت؛ داود الهامی؛ مکتب اسلام چاپ اول پاییز 1377.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 79
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست