responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 730

علی بن مهزیار الاهوازی

شیخ نجاشی و شیخ طوسی او را از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم‌السلام ذکر نموده‌اند. [1] .
مرحوم نجاشی فرموده: علی بن مهزیار الاهوازی ابوالحسن دورقی الاصل از موالی است. پدرش نصرانی بود و اسلام آورد و گفته شده علی نیز در صغر سن اسلام آورد و خدا بر وی منت نهاد که مذهب حق را اختیار نمود. از امام رضا و امام جواد علیهماالسلام روایت نموده و از خصیصین حضرت جواد و وکیل آن حضرت بود و نزد آن جناب دارای مکان و منزلتی بود همچنان نزد امام هادی علیه‌السلام در بعضی از مناطق از طرف آنان وکیل و نماینده بود، نامه‌هایی از آنان در مدح وی به دست شیعه می‌رسید در نقل حدیث راستگو بود طعن نسبت به او زده نشده، صحیح الاعتقاد بود، کتاب‌هایی را تصنیف نموده که مشهور است. [2] .
و شیخ طوسی فرموده: علی بن مهزیار اهوازی شخصی است جلیل القدر و ثقه، روایات فراوانی نقل نموده، سی و سه کتاب دارد مانند کتاب‌های حسین بن سعید [3] و رجالی معروف مرحوم کشی از یوسف بن سخت بصری نقل نموده که علی بن مهزیار نصرانی بود و خداوند او را هدایت کرد او از اهل هند بود و در روستایی از روستاهای فارس بود پس از آن ساکن اهواز شد. روشش این بود که وقتی آفتاب طلوع می‌کرد سر به سجده می‌گذاشت و سر بر نمی‌داشت مگر اینکه برای هزار نفر از برادران دینی‌اش دعا می‌کرد همچنان که برای خود دعا می‌کرد. پیشانی‌اش مانند زانوی شتر پینه بسته بود. و نیز با ذکر سند از علی بن مهزیار نقل کرده: در سال 226 که از کوفه برمی‌گشتم در منزل «قرعاء» آخر شب از محل استراحتم برای وضو گرفتن و مسواک نمودن بیرون آمدم از محل و همراهانم فاصله گرفته ناگهان دیدم از قسمت پایین چوب مسواکم آتش مانند شعاع آفتاب شعله می‌زند از آن ترس و واهمه ننمودم ولی از آن جریان تعجب می‌نمودم آن جا را دست مالیدم گرمی نداشت پس گفتم: (الذی جعل لکم من الشجر الاخضر نارا فاذا أنتم منه توقدون). [4] . «آن خدایی که برای شما از درخت سبز آتشی آفرید که شما از آن می‌افروزید». در این رویداد می‌اندیشیدم و آن آتش مدتی شعله‌ور بود تا نزد همراهانم برگشتم در حالی که از آسمان نم‌نم باران می‌بارید و غلامانم در جستجوی آتش بودند. یکی از همراهان من مردی از اهل بصره بود وقتی که مرا دید با غلامانم گفتند: این ابوالحسن (کنیه اوست) است که با خود آتش دارد. وقتی که نزد آنان آمدم مرد بصری و غلامانم آتش را لمس نمودند دیدند گرمی ندارد پس از مدتی آن آتش خاموش شد سپس روشن گردید تا سه مرتبه پس از مرتبه‌ی سوم دیگر روشن نشد! به چوب مسواک نگاه کردم در آن هیچ اثری نبود نه آتشی و نه گرمی و نه گرد و غباری و نه سیاهی، و اثر سوختگی نیز در آن دیده نمی‌شد! آن مسواک را پنهان نمودم سال آینده آن را خدمت امام هادی علیه‌السلام بردم و حضرت مسواک را از دست من گرفت و همه جای آن را دید و جریان سال گذشته را خدمتش عرض کردم، فرمود: آری این نور است! عرض کردم: فدایت شوم نور است؟ فرمود: این نور را خدا به تو عنایت نموده در پرتو میلی که به اهل‌بیت علیهم‌السلام داری و در پرتو فرمانبرداری تو از من و پدرانم. [5] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 192 - 194.
(2) همان، ص 192.
(3) همان، ص 193 و 194.
(4) یس / 80.
(5) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 195 و 196.
منبع: زندگانی عسکریین: امام علی النقی؛ عباس حاجیانی دشتی؛ موعود اسلام؛ چاپ اول 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 730
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست