responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 7

آشنائی به زبان‌ها و تعلیم به دیگران

مرحوم طبرسی، راوندی، ابن‌شهرآشوب و برخی دیگر از بزرگان رضوان الله علیهم آورده‌اند:
ابوهاشم جعفری یکی از اصحاب امام علی هادی علیه‌السلام به نام ابوهاشم جعفری حکایت کند: در آن زمانی که عده‌ای از آشوب گران در زمان ریاست و حکومت واثق - خلیفه‌ی عباسی - برای دست گیری عرب‌های بیابان نشین و ظلم و اذیت آن‌ها، وارد شهر مدینه‌ی منوره شدند.
در آن روز، من در محضر شریف حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه‌السلام بودم، به من خطاب کرد و فرمود: ای ابوهاشم! برخیز، تا با همدیگر بیرون برویم و این افراد آشوب گر و نیز سر دسته‌ی آن‌ها را ببینیم که در چه وضعیتی هستند.
من نیز به همراه حضرت حرکت کردم و چون از منزل خارج شدیم، مختصری راه رفتیم و کناری ایستادیم. در همین بین، سردسته‌ی آن‌ها رسید و امام علیه‌السلام به زبان ترکی با او صحبت کرد، ناگهان متوجه شدم که او از اسب خود پیاده شد و دو دست مبارک حضرت را گرفت و بوسید. من جلو رفتم و او را قسم دادم و اصرار کردم که بگو: این مرد چه سخنی با تو گفت که از اسب پیاده شدی و این چنین تواضع کردی؟ گفت: این مرد پیغمبر است؟ گفتم: خیر، پیغمبر نیست. سپس اظهار داشت: این مرد مرا با نامی صدا کرد که در طفولیت، در شهرهای خودمان مرا به آن نام صدا می‌کردند و کسی از آن اطلاعی نداشت و آن را نمی‌دانست، مگر این مرد. [1] . - همچنین مرحوم قطب الدین راوندی و ابوحمزه‌ی طوسی به نقل ازابوهاشم جعفری حکایت کند: روزی از روزها به محضر مبارک حضرت ابوالحسن هادی صلوات الله علیه وارد شدم و پس از عرض سلام نشستم. پس از گذشت لحظاتی، حضرت با من به زبان هندی صحبت فرمود؛ ولی من نتوانستم پاسخ فرمایشات وی را بدهم، چون به زبان هندی آشنا نبودم. در همین اثناء، متوجه شدم که ظرفی پر از سنگ ریزه در کنار امام علیه‌السلام قرار دارد، حضرت یکی از آن ریگ‌ها را برداشت و درون دهان مبارکش نهاد و آن را مقداری مکید و سپس همان ریگ را به من عطا نمود و فرمود داخل دهان خود بگذار.
من نیز طبق دستور حضرت، آن ریگ را داخل دهان خود نهادم و قبل از آن که از محضر شریف آن حضرت مرخص شوم، حالتی را در خود احساس کردم، مثل این که می‌توانم غیر از عربی هم سخن بگویم و در همان موقع به هفتاد و سه زبان، سخن گفتن را فراگرفتم که یکی از آن‌ها زبان هندی بود [2] .


پی نوشت ها:
(1) اعلام الوری طبرسی: ج 2، ص 117، الخرایج و الجرائح: ج 2، ص 674، ح 4، الثاقب فی المناقب: ص 538، ح 478.
(2)
الخرایج و الجرائح: ج 2، ص 673، ح 3، الثاقب فی المناقب: ص 532، ح 467، بحارالأنوار: ج 50، ص 138، ح 32، مناقب ابن‌شهرآشوب: ج 4، ص 409.
منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام علی هادی؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست