ظاهر شدن جسمانی امام هادی به صور مختلف

خادم امام هادی علیه‌السلام می‌گوید: متوکل از دیدار مردم با امام علی النقی علیه‌السلام جلوگیری می‌کرد. روزی خارج شدم در حالی که امام علیه‌السلام در خانه متوکل بود. وقتی خارج شدم، دیدم عده‌ای از شیعیان دم درب نشسته‌اند. گفتم: «برای چه اینجا نشسته‌اید؟» گفتند: «منتظریم تا مولایمان بیرون بیاید تا به او سلام بدهیم و او را ببینیم و بازگردیم.» به آنها گفتم: «اگر او را ببینید می‌شناسید؟» گفتند: «همه‌ی ما او را می‌شناسیم.» پس وقتی که امام هادی علیه‌السلام آمد آنها برخاستند و به آن حضرت سلام کردند و حضرت وارد خانه‌اش شد و آنها هم خواستند برگردند. من گفتم: «ای جوانان! صبر کنید تا در مورد امامتان از شما بپرسم که آیا او را دیدید؟» گفتند: «آری.» گفتم: «پس نشانه‌هایش را برای من بگویید.» یکی گفت: «او پیرمردی است که موی سرش سفید شده است و رنگش سفید و مایل به سرخی می‌باشد.» دیگری گفت: «او گندمگون و مشکین محاسن است.» سومی گفت: «به جانم قسم او این گونه نیست، بلکه مردی است میان سال و رنگش بین سفید و گندمگون می‌باشد.»
گفتم: «مگر گمان نمی‌کردید او را می‌شناسید؟! در امان خدا برگردید و بروید.» [1] .