نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 474
دعای صبح، هنگام نگرانیها
طوسی رحمه الله با سند خود از ابوالحسن منصوری، و او از ابوالسری سهب بن
یعقوب - ملقب به ابونواس [1] ، و موذن مسجد هوایی صف شنیف سامرا - نقل
میکند که گفت: چون امام هادی علیهالسلام [چگونگی رفتار مرا با مردم]
شنید، مرا ابونواس لقب داد و فرمود: ابا السری! تو ابونواس حقی، و آنکه پیش
از تو بود ابونواس باطل. او میگوید: روزی به امام هادی علیهالسلام
عرض کردم: سرورم! دربارهی میمنت و نحوست روزهای هر ماه، حسن بن عبدالله بن
مطهر با سند خود حدیثی را از آقای ما امام صادق علیهالسلام برایم نقل کرد
که آن را خدمت شما عرضه میدارم [تا نظر مبارک را بشنوم]. فرمود:
انجام ده. چون آن را عرضه داشتم و تصحیح کردم، عرض کردم: سرورم! در بیشتر
این روزها به خاطر نحوست و نگرانیها نمیشود سفر کرد، اگر ضرورتی پیش آمد
چه کنیم که از نحوست و شر آنها در امان باشیم؟ فرمود: ای سهل! شیعیان
ما با ولایت ما در اماناند، اگر با ولایت ما در دل امواج دریاهای ژرف، و
میان درندگان و گرگان و دشمنان جن و انس در دل دوردستترین بیابان، راه
پیمایند، به برکت ولایت ما از خطرات در امان بمانند، پس به خدای سبحان توکل
کن، و ارتباط با امامان پاک خود را خالص دار، و هر جا خواستی برو، و هر چه
خواستی انجام ده. ای سهل! چون صبح و شام کردی، و در هر یک سه بار گفتی: «بار
الاها! در امان استوار شکست ناپذیر و نفوذناپذیر تو پناه میگیرم از شر هر
بلای ناگهانی و ستمگری، از شر هر چه آفریدی، و هر که آفریدی، از شر هر
جاندار و انسان، [و پناه میگیرم] در سپر پوشش فراگیر ولایت خاندان پیامبرت
از هر خطری، و خود را در پناه دیوار محکم اخلاص اعتراف به حق ایشان، و
تمسک به ریسمان ولایت همهی ایشان، از شر هر آزار رسانی باز میدارم، در
حالی که یقین دارم حق برای ایشان و با ایشان، و در ایشان، و به وسیلهی
ایشان است، با هر که آشنایند آشنایم، و با هر که بیگانهاند بیگانهام، بر
محمد و آل محمد درود فرست، و مرا بار الاها! ای خدای بزرگ! به وسیلهی
ایشان از شر هر چه میترسم پناه بخش، به وسیلهی آفریدگار آسمانها و زمین
است که دشمنان از من باز میماند که [فرمود:] ما فرا روی آنها سدی، و پشت
سرشان سدی نهاده، و پردهای بر [چشمان] آنان فروگستردهایم، در نتیجه
نمیتوانند ببینند». از خطرات، مصون، و از هر چه میترسی در امان میمانی. و
چون خواستی در روزی که میترسی سفر کنی، پیش از رفتن بخوان: سورههای حمد،
معوذتین، و نیز آیة الکرسی، سورهی قدر، و آخرین آیهی آل عمران را، و
بگو: «خدایا! به وسیلهی تو و قدرت توست که حملهور حمله میکند، و سرکش،
سرکشی مینماید، و برای هر توانمندی، جز به تو توانی نیست، و برای هر
قدرتمند ممتازی، جز از تو قدرتی نیست، تو را سوگند میدهم به حق ممتازترین
مخلوق، و بهترین آفریدهات: محمد پیامبرت، و خاندان پاکش، بر ایشان درود
فرست، و مرا از شر و زیان امروز باز دار، و خیر و برکت آن را روزیم فرما، و
در کارهایم، حسن عاقبت، و دسترسی به خواسته، و نیل به آرزو، و امان از هر
سرکش گمراه، و از هر آزار رسان قدرتمند، مقررم دار، تا از هر بلا و کیفری
مصون باشم، و به جای خطرات، و موانع امروز، امن و آسانی عطایم کن، تا هیچ
بازدارندهای از مقصدم باز ندارد، و آزار ناگهانی بندگان به من نرسد، که تو
بر هر چیز توانایی، و همهی کارها به تو برمیگردد ای کسی که: هیچ چیزی
همانندش نیست، و او شنوا و بیناست». قال الطوسی: عن الفحام، قال:
حدثنی أبوالحسن المنصوری، قال: حدثنی أبوالسری سهل بن یعقوب بن اسحاق،
الملقب بأبی نؤاس المؤذن، فی المسجد المعلق فی صف شنیف [2] بسر من رأی. قال
المنصوری: و کان یلقب بأبی نؤاس، لأنه کان یتخالع و یطیب مع الناس و یظهر
التشیع علی الطیبة، فیأمن علی نفسه، فلما سمع الامام علیهالسلام لقبنی
بأبی نؤاس، قال: یا أبا السری! أنت أبونؤاس الحق، و من تقدمک أبونؤاس
الباطل. قال: فقلت له ذات یوم: یا سیدی! قد وقع لی اختیار الأیام عن
سیدنا الصادق علیهالسلام مما حدثنی به الحسن بن عبدالله بن مطهر، عن محمد
بن سلیمان الدیلمی، عن أبیه، عن سیدنا الصادق علیهالسلام فی کل شهر،
فأعرضه علیک. فقال لی: افعل، فلما عرضته علیه و صححته، قلت له: یا
سیدی! فی أکثر هذه الأیام قواطع عن المقاصد لما ذکر فیها من النحس و
المخاوف، فتدلنی علی الاحتراز من المخاوف فیها، فانما تدعونی الضرورة الی
التوجه فی الحوائج فیها. فقال لی: یا سهل! ان لشیعتنا بولایتنا عصمة،
لو سلکوا بها فی لجة البحار الغامرة، و سباسب [3] البیداء الغائرة، بین
سباع و ذئاب، و أعادی الجن و الانس، لأمنوا من مخاوفهم بولایتهم لنا، فثق
بالله عزوجل، و أخلص فی الولاء لأئمتک الطاهرین، و توجه حیث شئت، واقصد ما
شئت. یا سهل! اذا أصبحت و قلت ثلاثا: «أصبحت اللهم معتصما بذمامک
المنیع الذی لا یطاول و لا یحاول، من شر کل طارق و غاشم، من سائر ما خلقت و
من خلقت من خلقک الصامت و الناطق فی جنة من کل مخوف بلباس سابغة، ولاء أهل
بیت نبیک، محتجزا من کل قاصد لی الی أذیة بجدار حصین، الاخلاص فی الاعتراف
بحقهم، و التمسک بحبلهم جمیعا، موقنا بأن الحق لهم و معهم و فیهم و بهم،
أوالی من والوا، و أجانب من جانبوا، فصل علی محمد و آل محمد، فأعذنی اللهم
بهم من شر کل ما أتقیه، یا عظیم! حجزت الأعادی عنی ببدیع السماوات و الأرض،
انا (جعلنا من بین أیدیهم سدا و من خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصرون)»
[4] ، و قلتها عشیا ثلاثا، حصلت فی حصن من مخاوفک، و أمن من محذورک. فاذا
أردت التوجه فی یوم قد حذرت فیه، فقدم أمام توجهک: (الحمد لله رب
العالمین)، و «المعوذتین»، و «آیة الکرسی»، و «سورة القدر»، و آخر آیة من
«آل عمران»، و قل: «اللهم بک یصول الصائل، و بقدرتک یطول الطائل، و لا حول
لکل ذی حول الا بک، و لا قوة یمتازها ذو قوة الا منک، بصفوتک من خلقک، و
خیرتک من بریتک، محمد نبیک، و عترته و سلالته علیه و علیهم السلام، صل
علیهم، و اکفنی شر هذا الیوم و ضرره، و ارزقنی خیره و یمنه، واقض لی فی
متصرفاتی بحسن العاقبة، و بلوغ المحبة، و الظفر بالأمنیة، و کفایة الطاغیة
الغویة، و کل ذی قدرة لی علی أذیة، حتی أکون فی جنة و عصمة من کل بلاء و
نقمة، و أبدلنی من المخاوف فیه أمنا، و من العوائق فیه یسرا، حتی لا یصدنی
صاد عن المراد، و لا یحل بی طارق من أذی العباد، انک علی کل شیء قدیر، و
الأمور الیک تصیر، یا من (لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر)» [5][6] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1)
به او ابونواس میگفتند زیرا با این و آن اختلاط، و با مردم شوخی میکرد، و
از روی سادگی اظهار تشیع مینمود، و خود را در امان میداشت، و این غیر از
ابونواس شاعر است که پیش از او بوده، و در عمل عیاش و اهل گناه، ولی در
عقیده به مذهب حق بوده است. [2] فی البحار: صفة سبق و فی هامشه: شبیب. [3] السبسب ج سباسب: الأرض البعیدة المستویة. المنجد: 317، (سبسب). [4] یس: 9. [5] الشوری: 11. [6]
الأمالی: 276 ح 67، بشارة المصطفی: 129، مکارم الأخلاق: 293، بحارالأنوار
50: 215 ح 1، و 59: 24 ح 7 عن الامالی، مسند الامام الهادی: 195 ح 16. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 474