responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 23

آگاهی امام هادی از امور غیبی‌

راوندی از محمد بن عبدالله نقل می‌کند که گفت:
پسر بچه‌ای از امام هادی علیه‌السلام گم شد، هر چه گشتند پیدا نکردند، به حضرت علیه‌السلام خبر دادند فرمود: حوض خانه را بگردید، پس گشتند، و جسد او را پیدا کردند و ابومحمد [امام عسکری علیه‌السلام] که کوچک بود در آب چاه افتاد، امام هادی علیه‌السلام در نماز بود، و زنان شیون می‌کردند، چون سلام نماز را داد، فرمود: مهم نیست [نترسید]، پس دیدند که آب تا سر چاه بالا آمده، و ابومحمد بر روی آب، با آب بازی می‌کند.
راوندی از ابوسلیمان، و او از ابن‌اورمه نقل می‌کند که گفت:
در روزگار متوکل به سامرا، و نزد سعید دربان رفتم، متوکل امام هادی علیه‌السلام را به او سپرده بود تا به قتل برساند، چون نزد او رفتم گفت: آیا دوست داری الاه خود را ببینی؟ گفتم: سبحان الله! الاه من دیدنی نیست. گفت: این آقایی که گمان دارید امام شما است! گفتم: بدم نمی‌آید. گفت: مامورم که او را به قتل برسانم، و من این کار را فردا خواهم کرد، اینک پیام رسان نزد اوست، چون بیرون آمد داخل شو. چیزی نگذشت که بیرون آمد، گفت: داخل شو.
من به آن خانه‌ای که حضرت علیه‌السلام در آن زندانی بود درآمدم. دیدم جلو او قبری کنده‌اند، سلام کردم و سخت گریستم، امام علیه‌السلام فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ عرض کردم: برای آنچه می‌بینم. فرمود: برای این گریه مکن زیرا به این کار موفق نمی‌شوند، پس آرام گرفتم. و فرمود: بیش از دو روز نمی‌گذرد مگر آنکه خدا خون متوکل، و این دربانش را که دیدی می‌ریزد. سوگند به خدا دو روز نگذشته بود که متوکل و دربان او به قتل رسیدند.
از امام هادی علیه‌السلام پرسیدم: معنای حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله که می‌فرماید: «با روزهای دشمنی نکنید که با شما دشمنی می‌کنند» چیست؟ فرمود: آری، این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله تأویل دارد، اما [تأویل] شنبه رسول خداست، و یکشنبه امیرمؤمنان علیه‌السلام است و دوشنبه، حسن علیه‌السلام و حسین علیه‌السلام است، و سه‌شنبه، علی بن الحسین علیهماالسلام و محمد بن علی علیهماالسلام و جعفر بن محمد علیهماالسلام است، و چهارشنبه، موسی بن جعفر علیهماالسلام و علی بن موسی علیهماالسلام و محمد بن علی علیهماالسلام و من علی بن محمد علیهماالسلام است، و پنجشنبه، فرزندم حسن علیه‌السلام است، و جمعه قائم ما آل محمد است.
کلینی رحمه الله با سند خود از علی بن محمد نوفلی، و او از محمد بن فرج نقل می‌کند که گفت: امام هادی علیه‌السلام به من نوشت: ای محمد! کارهایت را به سامان رسان، و آمادگی خود را حفظ کن. من مشغول سامان دادن کارهایم بودم، و نمی‌دانستم که مقصود حضرت علیه‌السلام چیست تا روزی مأموری آمد و مرا از مصر دست بسته حرکت داد، و تمام داراییم را توقیف کرد. و هشت سال در زندان بودم، سپس نامه‌ای از حضرت علیه‌السلام در زندان به من رسید که: ای محمد! در ناحیه بخش غربی، منزل مکن، نامه را خواندم و گفتم: من در زندانم و او به من چنین می‌نویسد؟! این عجیب است! چیزی نگذشت که - الحمد لله - آزادم کردند.علی بن محمد نوفلی می‌گوید: محمد بن فرج به امام علیه‌السلام نوشت که: اموالم چه می‌شود؟ حضرت در پاسخ نوشت: به زودی به تو برمی‌گردانند، و اگر هم برنگردانند زیانی به تو نرسد. چون محمد بن فرج به سامرا حرکت کند، برایش نامه آمد که اموال به تو برگشت، ولی او پیش از آن درگذشت.
و احمد بن خصیب به محمد بن فرج نوشت و از او درخواست کرد به سامرا رود، محمد با نامه از امام هادی علیه‌السلام نظر خواست، امام علیه‌السلام در پاسخ نوشت: برو که به خواست خدا فرج تو در آنست. او رفت، و پس از اندکی [از این دار ظلمات خلاصی یافت و] درگذشت.
قال الراوندی:
روی عن محمد بن عبدالله، قال: وفقد غلام لأبی‌الحسن صغیر فلم یوجد فأخبر بذلک. فقال: اطلبوه فی البرکة، فطلب فوجد فی برکة الدار میتا. و وقع أبومحمد علیه‌السلام و هو صغیر فی بئر الماء و أبوالحسن علیه‌السلام فی الصلاة و النسوان یصرخن، فلما سلم قال: لا بأس، فرأوه و قد ارتفع الماء الی رأس البئر، و أبومحمد علی رأس الماء یلعب بالماء [1] .
قال الراوندی: روی أبوسلیمان قال: حدثنا ابن أورمة، قال: خرجت أیام المتوکل الی سر من رأی، فدخلت علی سعید الحاجب و دفع المتوکل أباالحسن علیه‌السلام الیه لیقتله، فلما دخلت علیه قال: تحب أن تنظر الی الهک؟
قلت: سبحان الله! الهی لا تدرکه الأبصار.
قال: هذا الذی تزعمون أنه امامکم! قلت: ما أکره ذلک.
قال: قد أمرت بقتله و أنا فاعله غدا و عنده صاحب البرید فاذا خرج فادخل الیه. فلم ألبث أن خرج، قال: ادخل.
فدخلت الدار التی کان فیها محبوسا، فاذا هو ذا بحیاله قبر یحفر فدخلت و سلمت و بکیت بکاء شدیدا قال: ما یبکیک؟ قلت: لما أری.
قال: لا تبک لذلک فانه لا یتم لهم ذلک، فسکن ما کان بی.
فقال: انه لا یلبث أکثر من یومین حتی یسفک الله دمه و دم صاحبه الذی رأیته.
قال: فوالله ما مضی غیر یومین حتی قتل، و قتل صاحبه.
قلت لأبی الحسن علیه‌السلام: حدیث رسول الله صلی الله علیه و آله: لا تعادوا الأیام فتعادیکم؟
قال: نعم، أن لحدیث رسول الله صلی الله علیه و آله تأویلا أما السبت فرسول الله صلی الله علیه و آله، و الأحد أمیرالمؤمنین علیه‌السلام، و الاثنین الحسن و الحسین علیه‌السلام، و الثلاثاء علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد، و الأربعاء موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و أنا علی بن محمد، و الخمیس ابنی الحسن، و الجمعة القائم منا أهل البیت علیهم‌السلام [2] .
روی الکلینی:
عن الحسین بن محمد، عن المعلی بن محمد، عن أحمد بن محمد بن عبدالله، عن علی بن محمد النوفلی قال: قال لی محمد بن الفرج: ان أباالحسن علیه‌السلام کتب الیه: یا محمد! أجمع أمرک، وخذ حذرک.
قال: فأنا فی جمع أمری و لیس أدری ما کتب الی حتی ورد علی رسول حملنی من مصر مقیدا، و ضرب علی کل ما أملک، و کنت فی السجن ثمان سنین ثم ورد علی منه فی السجن کتاب فیه: یا محمد! لا تنزل فی ناحیة الجانب الغربی.
فقرأت الکتاب فقلت: یکتب الی بهذا و أنا فی السجن ان هذا لعجب، فما مکثت أن خلی عنی، و الحمدلله.
قال: و کتب الیه محمد بن الفرج یسأله عن ضیاعه، فکتب الیه: سوف ترد علیک، و ما یضرک أن لا ترد علیک، فلما شخص محمد بن الفرج الی العسکر کتب الیه برد ضیاعه و مات قبل ذلک.
قال: و کتب أحمد بن الخضیب الی محمد بن الفرج یسأله الخروج الی العسکر، فکتب الی أبی‌الحسن علیه‌السلام یشاوره، فکتب الیه: اخرج، فان فیه فرجک ان شاء الله تعالی، فخرج فلم یلبث الا یسیرا حتی مات [3] .


پی نوشت ها:
(1) الخرائج و الجرائح 1: 451 ح 36، بحارالأنوار 50: 274 ح 45.
(2)
الخرائج و الجرائح 1: 412 ح 17، کشف الغمة 2: 394 مختصرا، حلیة الابرار 2: 465، بحارالأنوار 50: 195 ح 7، مدینة المعاجز 7: 383 ح 59.
[3] الکافی 1: 500 ح 5، الارشاد: 330، الخرائج و الجرائح 2: 679، المناقب لابن شهرآشوب 4: 409، و 414، اعلام الوری 2: 115، الثاقب فی المناقب: 534 ح 2، مدینة المعاجز 7: 426، بحارالأنوار 50: 140 ح 25.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 23
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست