نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1704
نیت خیر
دو شتر از مردی فرار کرده، دیگری آنان را گرفته هر دو را به یک ریسمان،
یکی از آن دو خفته شد و مرد ماجرا نزد امیر المومنین علیهالسلام مطرح
گردید، آن حضرت گیرنده را ضامن نکرد و فرمود: او جز اصلاح قصدی نداشته است.
[1] . و در این باره نیز کلیاتی از عترت طاهرین آن حضرت علیهالسلام
وارد شده، چنانچه زراره میگوید: به خدا سوگند من هرگز کسی مانند ابیجعفر
امام محمد باقر ندیدهام، زیرا از آن حضرت علیهالسلام پرسیدم، پرندگان
حلال گوشت چه نشانهای دارند؟ فرمود: بخور گوشت پرندهای را که به هنگام
پرواز بالهایش را حرکت میدهد، و نخور گوشت پرنده ای را که در آن حال
بالهایش رامی گستراند پرسیدم، تخمهایی که در جنگل میبینم کدام نوعش حلال و
کدام نوعش حرام میباشد؟ فرمود: نخور آن را که دو طرفش مساوی است و بخور آن را که دو طرفش بزرگ و کوچک است. [2] . و
نیز ابنابیلیلی نقل شده که میگوید: دو نفر که با هم نزاع داشتند به نزد
من آمده، یکی از آنان گفت: این مرد این کنیز را به من فروخته و هنگامی که
او را برهنه نمودنم دیدم موی زهار ندارد و گمانم که در اصل خلقت چنین بوده
است. ابنابیلیلی به وی گفت: مردم در این باره چاره جویی میکنند، تو از چه چیز کراهت داری؟! مرد گت: اگر این عیب است به نفع من حکم کنی. ابنابیلیلی
پاسخش را ندانست، به او گفت: صبر کن میروم برمیگردم و پاسخ تو را
میگویم، که الان در شکم خود احساس ناراحتی میکنم، سپس داخل خانه شد و از
در دیگر خارج گردیده به نزد محمد بن مسلم رفت و مساله را به او در مطرح کرد
و پرسید، آیا در این باره از ابیجعفر امام محمد باقر حدیثی در نظر داری؟ محمد
بن مسلم گفت: در این خصوص چیزی به خاطر ندارم، ولیکن یک اصل کلی از آن
حضرت علیهالسلام در نظرم هست که فرمود: هر چه که از اصل خلقت زیاد یا کم
باشد عیب است. ابنابیلیلی گفت: کافی است و آنگاه نزد آنان بازگشته، و
حکم به عیب بودن آن نمود [3] و نیز در کافی درباره آیه شریفه ان تبدوا
الصدقات فنعما هی، اگر به مستحقان انفاق صدقات آشکارا کنید کاری نیکوست. از آن حضرت نقل شده است که فرمود: مقصود از آن زکات واجب است راوی میگوید: گفتم پس مقصود از: وان تخفوها و توتوها الفقراء و اگر در پنهانی به فقیران آبرومند رسانید. چیست؟ فرمود
صدقات مستتحب و ائمه علیهمالسلام در فرائض اظهار نمودن را و در نوافل
کتمان کردن و پوشیده نگهداشتن را مستحب میدانستهاند. [4] . و از جمله
قواعد فقهی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده: لاضرر و الاضرار
است، که آن بابی است از علم که هزار باب از آن گشوده میشود، و داستان آن
چنین است که: سمرة بن جندب درخت خرمایی در باغستانی متعلق به برای رفتن به
سوی درخت خرمای خود از منزل انصاری میگذشت و از او اجازه نمیگرفت انصاری
نخست با زبانخوش به او تذکر داد و از او خواست تا موقع عبور از خانه اذن
بگیرد سمره برای رفتن به سوی درخت خرمای خود از منزل انصاری میگذشت و از
او اجازه نمیگرفت. انصاری نخست با زبان خوش به او تذکر داد و از او
خواست تا موقع عبور از خانه اذن بگیرد سمره سربرتافت، و چون انصاری این
بدید به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله شکایت برد و جریان را عرضه داشت
رسول خدا موضوع شکایت داشتن انصاری را از این کار خلاف سمره به او پیغام
داد و از او خواست تا به هنگام ورود استیذان نماید، سمره ابا کرد، تا این
که رسول خدا در مقام قیمت گذاری درخت بر آمده ولی او همچنان امتناع
میورزید تا این که حاضر شدند چند برابر قیمتش را به او بدهند ولی با هم
قبول نکرد، سرانجام رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را با نخلی در بهشت
مورد معاوضه قرار داد، سمره نپذیرفت، در این موقع رسول خدا صلی الله علیه و
آله به انصاری رو کرده و فرمود: برو درخت را بکن و آن را به نزد او بینداز
فانه لاضرر ولاضرار، حقا که ضرر رساندن و زیر با ضرر رفتن روا نیست. [5] . نکته: جای شگفت نیست این که کسی دارای نفسی خبیث و سرشتی ناپاک باشد، آن همه پیشنهادات پیغمبر صلی الله علیه و آله را نپذیرد. و در تاریخ طبری در ضمن وقایع سال 50 آمده، زیاد حکم ولایت بصره را به سمره داد و او به کوفه آمد و هشت هزار نفر را کشت. زیاد به او گفت: هیچ نترسیدی یک تن از آنان بیگناه باشد؟! سمره پاسخ داد: از کشتن افرادی مانند آنان هیچ ترسی ندارم.
پی نوشت ها: (1) تهذیب، جلد 10 صفحه 315 حدیث 16. (2) فروع کافی جلد ششم، صحفه 247 حدیث سوم. (3) فروع کافی، کتاب المعیشة، باب من یشتری الرقیق فیظهر..، حدیث 12. (4) فروع کافی کتاب الزکاة باب النوادر حدیث یک. (5) فروع کافی جلد 5 صفحه 292، حدیث دوم.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1704