و اگر همزهاش براى الحاق بوده مانند: علباء يا منقلب از « واو » باشد نظير: كساء كه در اصل « كساو » بوده و يا از « ياء » قلب شده باشد همچون: حياء كه اصلش « حياى » است در وقت تثنيه به « واو » يا همزه مبدّل ميشود يعنى در تثنيهاش دو وجه
جايز است لذا در تثنيه كلمات مذكور: علباوان و علبائان، كساوان، و كسائان، حياوان
و حيائان گفته ميشود.
ولى اگر همزه كلمه اصلى باشد در وقت تثنيه با همان همزه صيغه مزبور
ساخته ميشود از اينرو در تثنيه « قرّاء » مىگويند: قرّاءان.
2- حكم جمع در اسم ممدود مانند تثنيه ميباشد و تفصيلى كه در آن ذكر شد
در جمع نيز جارى است لذا در جمع كلمات مذكور همان دو وجه جائز است يعنى مىگوئيم:
علباوون و علبائون، كساوون، كسائون، حياوون، حيائون و در جمع « قرّاء » كه همزهاش اصلى است مىگويند: قرّائون.
حكم اسم منقوص
در اسم منقوص نيز دو حكم مىباشد باين شرح:
1- اسم منقوص در وقت جمع آخرش حذف ميشود فلذا در جمع « قاضى » ، قاضون و قاضين گفته ميشود.
2- رفع و جرّ در اسم منقوص مفرد مقدّر بوده ولى نصبش ظاهر مىگردد.
حكم اسم مقصور
اسم مقصور داراى سه حكم است باين شرح:
1- اسم مقصور اگر بيش از سه حرف باشد الف مقصوره به ياء قلب ميشود لذا
در تثنيه « حبلى » حبليان گفته ميشود چنانچه اگر ثلاثى بوده و
الف در اصل ياء باشد حكمش همين است، مانند: « فتى » كه تثنيهاش فتيان مىباشد و نيز اسم ثلاثى جامدى كه مشتقاتى
نداشته تا اصلش مشخّص شود حكمش همين طور ميباشد نظير « متى » كه در تثنيهاش مىگوئيم: متيان.