ب: عطف بر سابق و آن در جائى است كه زمان معطوف عليه قبل از زمان
معطوف باشد مانند: لقد ارسلنا نوحا و ابراهيم .
ج: عطف بر لاحق و آن عكس صورت قبلى است مانند:
و كذلك نوحى اليك والى الّذين من قبلك .
«واو»
بر دو وجه است:
1- حرف نداء و مختص به باب ندبه مانند: و ازيداه.
2- اسم فعل بمعناى « اعجب » مانند:
و ابابى انت و فوك الاشنب
كانّما
ذرّ عليه الزّرنب
و گاهى بجاى « واو » مىگويند « واها » مانند:
و اها لسلمى ثم واها واها.
چنانچه در برخى اوقات مىگويند « وى » و احيانا آنرا با كاف خطاب مىآورند يعنى مىگويند: « ويك » يا « ويلك » .
«يا»
حرف بوده و از آن در مطلق نداء استفاده مىكنند.
مؤلّف مىگويد:
قواعدى كه تا باينجا نقل شد خلاصه و مختصرى بود از آنچه در تركيب
عبارات بكار آمده و بدون اطّلاع بر آنها ممكن نيست بتوان كلامى را تركيب نمود،
اكنون پس از بيان آنها مىپردازيم به تجزيه و تركيب كامل پارهاى از عبارات و
بمنظور عدم اطاله سخن و زياد نشدن صفحات كتاب تنها به تجزيه و تركيب يكى از
سورههاى كوتاه قرآنى و يك حديث از ائمه طاهرين سلام اللّه عليهم اجمعين
مىپردازيم و از خداوند منّان در اين مورد كمك و استعانت مىجوئيم.