1- تميزى كه ابهام را از ذات بر طرف مىكند مانند: عندى منوان سمنا.
2- تميزى كه ابهام را از نسبت واقع در جمله بر طرف مىكند نظير: و اشتعل
الرّأس شيبا.
3- تميزى كه ابهام را از نسبت واقع در شبه جمله بر طرف مىكند مثل: للّه
درّه فارسا.
4- تميزى كه ابهام را از نسبت واقع بين مضاف و مضاف اليه بر طرف مىكند
مانند:
عندى خاتم فضّه.
احكام تميز
براى تميز احكامى است كه ذيلا به اهم آنها اشاره مىكنيم:
الف: حكم تميز آنستكه غالبا جامد باشد و از اين جهت با حال فرق دارد.
ب: جايز نيست كه تميز را جمله آورد بخلاف حال.
ج: رأى صواب اينستكه تميز را بر عاملش مقدّم نميتوان نمود.
د: تميزى كه رافع ابهام از ذات است كثير بوده و نصبش فراوان ولى جرّش
قليل است بخلاف تميزى كه رافع ابهام از غير ذات باشد زيرا چنين تميزى قليل بوده
ولى جرّش بسيار است.
ه: در تميزى كه مبيّن ذات است عاملش همان ذات بوده و در مبيّن نسبت
عامل مسند مىباشد.