شاهد در [فصعق] است كه بمعناى يصعق مىباشد و ضمير در [مثله] به
تعبير از مستقبل به ماضى راجعست و حاصل آنكه و مثل اين فرض است اگر از مضارع و
مستقبل بلفظ اسم فاعل تعبير شود مانند مثال در متن كه شاهد در [لواقع] است كه
بمعناى [يقع] مىباشد و ضمير در [نحوه] به تعبير از مستقبل به ماضى راجعست و
حاصل مقصود آنكه و مثل اين فرض است اگر از مضارع و مستقبل بلفظ اسم مفعول تعبير
شود مانند مثال در متن كه شاهد در [مجموع] است كه بجاى [يجمع] آورده شده
بحث و انتقاد شارح
سپس شارح در مقام انتقاد بمصنّف مىگويد:
در محلّش مقرّر است كه هريك از اسم فاعل و اسم مفعول اگر چه براى
دلالت بر زمان استقبال وضع نشدهاند ولى به اين معنا هستند، بنابراين هريك از
ايندو در دو مثال مذكور در موقع و مكان خود واقع شدهاند و بدين ترتيب بر وفاق
مقتضاى ظاهر هستند و وجهى ندارد كه مصنّف ايندو را از مصاديق خلاف مقتضاى ظاهر
قرار دهد.