اى الغلبة و بسطة اليد اى الكرم و المال و النعمة فجدير بان يصفد اى
يعطى، من اصفده، لا ان يصفد اى يقيّده من صفده.
ترجمه
مواردى از مخالفت با مقتضاى ظاهردر غير باب مسنداليه
مصنّف گويد:
و از جمله موارديكه برخلاف مقتضاى ظاهر كلام را مىآورند آنجائى است
كه متكلّم بغير آنچه مخاطب انتظار دارد برخورد كند باينكه كلامش را برخلاف مقصود
وى حمل كند بجهت آنكه او را متنبّه سازد كه بر مخاطب سزاوار است آن غير را قصد
نمايد مانند قول قبعثرى به حجّاج در وقتيكه حجّاج در قمام تهديد بوى گفت: لا
حملنّك على الادهم، يعنى تو را به غل و زنجير مىكشم.
قبعثرى نيز گفت: مثل الامير يحم على الادهم و الأشهب، يعنى شخصى كه
نظير امير است اشخاص را از روى جود و احسان بر اسبهاى خاكسترى سوار مىكند.
مقصود قبعثرى اين بود كه حجّاج را متنبّه كند كه شخصى كه مانند امير
است در اينكه قدرت و مال و نعمت و كرم دارد سزاوار شأنش اين است كه اعطاء كند نه
اينكه به غل و زنجير بكشد.
شارح گويد:
مقصود از [خلاف مقتضى] مقتضى ظاهر است و اضافه [تلقّى] به
[المخاطب] از باب اضافه مصدر به بمفعول بوده و تقدير كلام [تلقى المتكلّم
للمخاطب] مىباشد و فاعل [يترقّب] ضميرى است كه به