و عمرو بوده بدون اينكه نسبت بفعل شرحى داده باشند كه آيا آمدن ايندو
نفر با هم بوده يا بترتيب صورت گرفته و در فرض حصول ترتيب با مهلت و فاصله بوده يا
بدون آن تحقّق يافته است.
پس از آن مىنويسد:
مصنّف بقولش كه گفت [مع اختصار] از مثال جائنى زيد و جائنى عمرو
احتراز جست چه آنكه در اين مثال اگرچه تفصيل مسنداليه حاصل است ولى آنرا از امثله
عطف بر مسنداليه نشمارند.
و اينكه برخى گفتهاند قيد مزبور [مع اختصار] احتراز از مثل جائنى
زيد جائنى عمرو است كه در آن حرف عطف نباشد كلام صحيحى نيست زيرا در اينمثال اساسا
دلالتى بر تفصيل مسنداليه نبوده بلكه احتمال داده مىشود كلام دوّم اضراب و انصراف
از كلام اوّل باشد، و شيخ عبد القاهر در كتاب دلائل الاعجاز بر اين معنا تنصيص و
تصريح نموده است.
شرح فارسى:
توضيح
آوردن عطف براى مسنداليه
گاهى بمنظور اغراضى كه تشريح مىشود به مسنداليه اسمى عطف مىشود و
شرح آن چنين است:
1- بجهت تفصيل دادن مسنداليه با اختصار در لفظ مانند:
جائنى زيد و عمرو.
چه آنكه در اينمثال تفصيل در فاعل داده و گفته شده استكه آنها دو نفر
هستند يعنى زيد و عمرو بدون اينكه كوچكترين توضيحى درباره مسند وجود داشته باشد
لذا احتمال دارد آمدن هردو با هم بوه يا