1- بمنظور تقرير و تحقيق مفهومش بطوريكه بعد از تأكيد بنحوى مدلولش
مستقرّ مىشود كه سامع بغير آن ظنّ نمىبرد مانند: جائنى زيد زيد، كه اين كلام در
مقامى القاء مىشود كه متكلّم معتقد باشد سامع از شنيدن لفظ مسنداليه غافل شده و
آنرا يا نشنيده و يا بر معناى ديگرى حمل نموده فلذا بعد از تأكيد مزبور غفلت از وى
زائل شده و مقصود متكلّم را درمىيابد.
بعضى از شرّاح گفتهاند منظور مصنّف از [فللتقرير] تقرير محكومعليه
تنها نيست بلكه يا تقرير حكم است و يا محكومعليه.
مثال تقرير حكم مانند: انا عرفت زيرا فعل دو مرتبه به متكلّم نسبت
داده شده، پس بواسطه تكرار حكم مؤكد مىشود.
و مثال تقرير محكومعليه مانند: انا سعيت فى حاجتك وحدى يا بجاى وحدى
(لا غيرى)، چه آنك دو كلمه وحدى و لا غيرى براى تأكيد مسنداليه مىآيند نه حكم.
نقد شارح
شارح در مقام انتقاد بكلام قيل مىگويد:
اين قائل عبارت و امّا توكيده فللتقرير را چنين تفسير نمود:
تأكيد مسنداليه تنها بجهت تقرير و تحقيق مسنداليه نيست بلكه هم باين
منظور است و هم براى تثبيت حكم و براى هركدام مثالى آورد كه قبلا ذكر شد، اين كلام
دو ايراد دارد:
1- مثاليكه براى تأكيد مسنداليه ذكر شد براى اينمعنا صلاحيّت