غير او در اين كنايه مثال به [ تبّت يدا ابى لهب ] آوردهاند و حال آن كه مراد بآن شخصى استكه نامش ابو لهب است نه كافر ديگر.
و در ذيل [او ايهام استلذاذه] مىگويد:
توضيح المباني في شرح مختصر المعاني ؛ ج1 ؛ ص352
نى علم را لذيذ بيابند مانند قول شاعر: تاللّه يا ظبيات القاع قلن لنا الخ.
و بدنبال [او التّبرّك به] مىگويد:
مانند اللّه الهادى و محمد الشّفيع و امثال ايندو مثال همچون تفأل و تطيّر و مسجّل نمودن بر سامع و غير او از آنچنان اعتباراتى كه در اعلام مناسب است.
شرح فارسى:
توضيح
غرض از علم آوردن مسنداليه
غير از امر مزبور اغراض ديگرى بر علم آوردن مسنداليه مترتّب است كه ذيلا بيان مىكنيم:
1- تعظيم و بزرگداشت از وى چنانچه مىگوئيم: ركب على، زيرا لفظ على مشتق از علو بمعناى ارتفاع و بلندى است.
2- اهانت و كوچك شمردن وى نظير اينكه مىگوئيم هرب معاويه چه آنكه لفظ معاويه مشتق از (عو) بمعناى زوزه گرگ است.
3- كنايه باشد از معنائيكه علم براى آن صلاحيّت دارد چنانچه وقتى مىگوئيم: ابو لهب فلان كار را نمود لفظ [ابو لهب] را كنايه از شخص جهنّمى قرار دادهايم.