فبالاضمار لانّ المقام للمتكلّم نحو انا ضربت او الخطاب نحو انت ضربت
او الغيبة نحو هو ضرب لتقدّم ذكره امّا لفظا تحقيقا او تقديرا و امّا معنى لدلالة
اللفظ عليه او قرينة حال و امّا حكما.
ترجمه
مصنّف گويد:
و اما تعريف مسنداليه پس گاهى بواسطه آوردن ضمير است زيرا مقام براى
تكلّم يا خطاب و يا غيبت است.
شارح گويد:
مقصود از [تعريف مسنداليه] آنستكه آنرا معرفه بياورند.
معلوم باشد در اينجا تعريف و در مبحث مسند تنكير را مقدّم ساخت زيرا
اصل در مسنداليه تعريف و در مسند تنكير مىباشد.
سپس در ذيل [للتكلّم] مثال انا ضربت و در [او الخطاب] انت ضربت و
در [او الغيبة] هو ضرب را ذكر كرده و مىافزايد:
در مورد آوردن ضمير غايب ذكر مسنداليه لازم است قبلا گذشته باشد چه
حقيقتا و چه تقديرا و چه معنا زيرا قرينه لفظيّه يا حاليّه بر آن دلالت دارد و گاه
باشد كه ذكر مسنداليه قبلا از حيث حكم مقدّم شده است.
شرح فارسى:
توضيح
تعريف مسنداليه
وجه اينكه مصنّف در احوالات مسنداليه بحث از تعريف را بر تنكير مقدّم
نمود و در احوالات مسند عكس آنرا متعرّض شد اينستكه اصل در مسنداليه تعريف و در
مسند تنكير است.