بعضى گفتهاند: تكرار عبارتست از ذكر نمودن شيئى را مرتبهاى بعد از
مرتبه ديگر و مخفى نيست كه كثرت آن باين حاصل نمىشود كه براى بار سوم ذكر گردد.
اينكلام موردنظر و تأمّل است زيرا مقصود از كثرت در اينجا مقابل
وحدت مىباشد و واضح است كه اين معنا بذكر نمودن براى بار سوّم حاصل مىشود.
شرح فارسى:
توضيح
كثرت تكرار
بعضى گفتهاند: فصاحت كلام اينست كه از عيوبى كه ذكر شد خالى بوده و
علاوه بر آن فاقد كثرت تكرار و تتابع اضافات نيز باشد.
مقصود از كثرت تكرار اينست كه در يك كلام كلمهاى بيش از يك بار
تكرار گردد و چون تكرار هرچيزى باين است كه لااقل يكبار مكرّر شود قهرا كثرتش باين
است كه حدّاقل دو مرتبه آنرا ذكر نمايند و در اين مقام كثرت تكرار بطور مطلق مخلّ
بفصاحت كلام است چه تكرار اسم باشد و چه فعل و چه حرف، اسم نيز ظاهر باشد يا مضمر.
نكتهاى كه در اينجا است اينست كه قائل مزبور كثرت تكرار را از اسباب
اخلال شمرده نه نفس تكرار را زيرا مجرّد تكرار بدون اشكال است و الّا تأكيد لفظى
نيز باشد مخلّ بفصاحت باشد و حال آنكه چنين نيست.
امّا مثال كثرت تكرار بيتى است از ابو الطّيّب متنبّى در توصيف