2- مانع و خللى در انتقال پيدا كردن از معناى اول بمعناى دوّم باشد.
قسم اوّل را تعقيد لفظى و دوّم را تعقيد معنوى نام دادهاند.
تعقيد لفظى
باين است كه تصرّفاتى در لفظ و عبارت شده كه موجب صعوبت فهم معنا
گشته است مثل تقديم يا تأخير يا حذف و امثال اين امور مانند بيت فرزدق در مدح هشام
بن عبد الملك:
و ما مثله فى النّاس اه: يعنى در ميان مردم احدى نيستكه شباهت به
ابراهيم داشته باشد مگر شخصى كه داراى سلطنت و مال باشد.
شاهد در چند مورد اين بيت است بشرح زير:
1- بين مبتداء و خبر اجنبى فاصله شده است يعنى بين ابو امّه و ابوه كلمه
[حى] قرار گرفته.
2- مستثنى كه كلمه [الّا مملّكا] باشد بر مستثنىمنه يعنى حىّ مقدّم شده
است.
3- بين بدل يعنى [حىّ] و مبدّلمنه كه كلمه [مثله] باشد فاصله طويل
شده است با توجّه باين نكات تركيب بيت فوق چنين ميشود:
كلمه [مثله] اسم ما و [فى النّاس] خبر آن بوده و كلمه [و الّا
مملّكا] منصوبست بجهت اينكه مستثناى مقدّمست و اين يك مورد از موارد