در طىّ آن از كلّيّه امورى كه بعنوان دليل جهت استنباط احكام بكار
مىروند بحث و گفتگو نموده و حجّيّت و عدم حجّيّت آنها را در معرض سخن قرار
مىدهند مانند:
1- بحث از حجّيّت خبر واحد و عدم حجّيّت آن.
2- سخن از حجّيّت ظواهر بطور كلّى.
3- بحث و گفتگو در پيرامون حجّيّت ظواهر قرآنى.
4- بررسى در اطراف حجّيّت سنّت.
5- تحقيق در حجّيّت اجماع.
6- دقّت در حجّت بودن عقل.
4-
مباحث اصول عمليّه و مادّه بحث در آن
در اين مبحث سخن از اين بميان مىآيد كه وقتى مجتهد و اهل نظر
دسترسى به دليل اجتهادى نداشت و باصطلاح اماره و دليل جهت استنباط حكم مفقود بود
به چه چيز متمسّك شده و در مقام عمل چگونه خود و مقلّدين خويش را از حيرت نجات
مىدهد، از اينرو مادّه بحث در اينمباحث از اصولى بوده كه در وقت فقدان دليل و
اماره جهت شاكّ و جاهل اعتبار شده كه در مقام عمل از آنها استفاده كند همچون اصل
برائت، استصحاب، تخيير و احتياط.
در نتيجه بايد بگوئيم:
مقاصد و امورى كه در اين كتاب منظور اصلى هستند چهارتا است باين شرح:
1- مبحث الفاظ.
2- مبحث امور عقليّه.
3- مبحث حجّت.
4- مبحث اصول عمليّه.
و در خاتمه مبحثى بنام « مبحث تعادل و تراجيح» بآن ملحق نموده كه در آن