در امكان ترادف و اشتراك سزاوار نيست كسى اشكال و ايراد نمايد، بلكه
در وقوع ايندو در لغت و زبان عربى نيز جاى شبهه و اشكال نيست لذا بگفتار كسانى كه
آنرا انكار نمودهاند وقعى نبايد نهاد چه آنكه اين لغات عربى در دسترس ما بوده و
بر همگان واضح و روشن است كه ترادف و اشتراك در اين زبان واقع بوده بطورى كه
احتياج به اثبات و اقامه دليل و برهان ندارد.
ولى آنچه قابل ذكر بوده و شايسته است در آن صحبت كنيم سخن در منشاء
وجود و كيفيّت پيدايش ايندو مىباشد لذا مىگوئيم:
ممكنست تحقّق و وجود ايندو مستند به واضع واحدى باشد باين بيان كه
شخص واحدى مثلا دو لفظ را براى معناى واحدى جعل و وضع نموده تا بدين ترتيب ترادف
بوجود آمده يا لفظ واحدى را براى دو معنا اختراع كرده تا اشتراك پيدا شده باشد.
و محتمل است بگوئيم ايندو مستند به وضع واضعين متعدّد مىباشند مثلا:
قبيلهاى لفظى را براى معنائى و قبيله ديگر لفظ ديگرى را در قبال
همين معنا وضع نمودهاند يا گروه و جماعتى لفظى را براى معنائى و دسته ديگر همان
لفظ را در مقابل معناى ديگر قرار دادهاند و وقتى اين لغات را جمع و گردآورى نموده
و بملاحظه اينكه تمام از لغات صحيح عرب محسوب شده بطوريكه تبعيّت جملگى لازم و
حتمى است مشاهده مىكنيم كه پس از ثبت و ضبط آنها در كتب لغت و فرهنگ ترادف و
اشتراك حاصل گرديده.
سپس مرحوم مصنّف مىفرمايند:
ظاهرا احتمال دوّم به واقع نزديكتر است چنانچه برخى از مورّخين و
كسانيكه تاريخچه لغات را ذكر كردهاند بآن تصريح نمودهاند و اگر نتوانيم آنرا
بطور حتم و قطع اثبات كنيم لااقلّ مىشود در باب كيفيّت پيدايش ترادف و اشتراك حكم
به اغلب بودن آن نمود و بدين ترتيب ظنّ بآن پيدا كرد و لذا از علماء و