مرحوم محشّى در ذيل كلام مصنّف يعنى « القياس الى
آخره » ميفرمايد :
قياس را به دو اعتبار تقسيم مىكنند :
الف : تقسيم آن بملاحظه
هيئت و صورت
ب : تقسيمش باعتبار
مادّه
در تقسيم اوّل آنرا به قياس استثنائى و اقترانى تقسيم مىكنند كه شرح
هريك با اقسامشان گذشت و
امّا در تقسيم دوّم قياس را به پنج قسم
مىكنند كه از آنها به صناعات خمس نام ميبرند و آنها عبارتند از :
برهان، جدل، خطابه، شعر، مغالطه .
و از مغالطه گاهى به
قياس سفسطى نام نيزمىبرند .
وجه حصر در صناعاتپنجگانه
مرحوم محشّى براى حصر قياس باعتبار مادّه در امور پنجگانه مذكور چنين تقرير
ميفرمايد :
مقدّمات قياس يا اثرش تصديق است و يا غير تصديق يعنى خيال مىباشد .
قسم دوّم را قياس شعرى نامند .
امّا قسم اوّل يا مفيد تصديقى ظنّى است و يا جزمى .
قسم اوّل را قياس خطابى خوانند .
امّا قسم دوّم اگر مفيد جزم يقينى باشد قياس را برهان خوانده و در غير
اينصورت يا در آن ملاحظه مىكنند اعتراف و اقرار از عامه مردم و يا گردن نهادن خصم را كه در اينصورت بآن قياس جدلى گفته و
در غير اينفرض بآن قياس مغالطى گويند .