نتيجتا انسان هم نميباشد كه در اينمثال نتيجه « انسان هم
نميباشد » است ر حاليكه
مذكور در قياس نقيض آن يعنى « اين شخص
انسان است » مىباشد .
و گاهى عين
نتيجه در قياس ذكر ميگردد چنانچه در
مثال مذكور اگر اينچنين بگوئيم :
اگر اين شخص انسان باشد حيوان نيز هست ولى انسان است نتيجتا حيوان هم
مىباشد .
شرح : قوله : فان كان مذكورا :
تقسيم قياس به استثنائى و اقترانى
مصنّف بعد از فراغ از تعريف قياس شروع در تقسيم آن نمود و تفصيلش اينستكه
بگوئيم :
اوّل : آنكه عين يا
نقيض نتيجه از حيث ماده و هيئت در مقدمتين قياس ( صغيرى - كبرى ) مذكور باشد مقصود از مادّه موضوع و محمول نتيجه
است چنانچه منظور از هيئت ترتيبى است كه بايد بين ايندو رعايت گردد يعنى همانطوريكه موضوع در نتيجه اوّل و محمول در آن بعدا واقع است در
مقدمّه نيز اين ترتيب محفوظ باشد و اينقسم از قياس را « قياس استثنائى » نام نهادهاند زيرا در آن از كلمه استثناء
مثل « لكن » استفاده ميشود و امّا مثال آن :
مثال اوّل :
كه
نتيجه عينا در مقدمة القياس مذكور باشد :
ان
كان هذا انسانا كان حيوانا لكنه انسان .
پس نتيجه
ميشود : انّ هذا حيوان
و اين موضوع و محمول بهمين ترتيب در مقدمه ذكر شده است .