خاص من وجه، عام و خاص من وجه است و نه ميتوان حكم نمود كه بين نقيضين
آندو هميشه تباين كلّى است از اينرو مشترك معنوى بين ايندو را كه تباين جزئى است ملاحظه
نمودهو گفتهاند :
بين دو نقيض اعم و اخص من وجه تباين جزئى است نه عموم و خصوص من وجه فقط
و نه منحصرا تباين كلّى .
قوله : بدون الاخر
فى الجمله :
مقصود از كلمه « فى الجمله » اينست كه صدق هركدام از دو كلّى بطور جزئى
باشد بنابراين جار و مجرور يعنى « فى الجمله » متعلّق است به « صدق كلّ
من الكلّيين » .
قوله : و ان لم يتصادقا
معا اصلا :
منظور از كلمه « اصلا » اينست كه نه
بطور كلّى و نه بنحو جزئى هيچكدام صدق نكنند .
حاشيه : قوله : كالمتباينين :
اى كما انّ بين نقيضى الاعمّ و الاخصّ من وجه مباينة جزئية كذلك بين نقيضى
المتباينين تباين جزئى، فانّه لمّا صدق كلّ من العينين مع نقيض عين الآخر، صدق كلّ
من النقيضين مع عين الآخر، فيصدق كلّ من النقيضين بدون الآخر فى الجملة و هو التباين
الجزئى .
ترجمه : مقصود از « كالمتباينين » در كلام مصنّف اينستكه :
همانطوريكه بين دو نقيض اعم و اخصّ من وجه تباين جزئى است همچنين بين
دو نقيض متباينين نيز تباين جزئى مىباشد، زيرا در متباينين هركدام از دو عين با نقيض
ديگرى سازش دارد پس ميتوان گفت : وقتى هركدام از دو عين با نقيض ديگرى سازش داشت قهرا هركدام از دو نقيض
نيز با عين ديگرى سازش دارد در نتيجه هركدام از دو نقيض بدون يكديگر