responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 969

منبر روانه ساخت‌

مكبّر گر ببيند قدّ و قامت‌

به قد قامت بماند تا قيامت‌

پا به پله اوّل و دويّم منبر نهاد و چون لمعه نورى برعرشه قرار گرفت مردم از دور و نزديك آمدند ببينند كه اين شخص غريب كيست كه با روى انور برمنبر رفته به‌به‌

اندر فراز منبر هركس بديد گفتا

به‌به طلوع كرده برمنبر آفتابى‌

پس درج درر و گنج گوهر گشود فحمد اللّه و اثنى عليه حمد الهى و نعت جدّش حضرت رسالت پناهى بيان فرمود حمدى كه تا آنروز احدى چنين حمدى نشنيده بود

حمدى كه به دل خلعت جان پوشاند

شكرى كه بجان جام طرف نوشاند

حمدى كه ره وصال جانان داند

تا كام دل مراد جان بستاند

ثمّ خطب خطبة بكى منها العيون و اوجل منها القلوب پس خطبه‌اى خواند كه همه چشم‌ها را گريان و دلها را لرزان نمود و بعد فرمود اعطينا ستّا و فضّلنا بسبع خدا بما شش چيز عطا كرد و هفت چيز فضيلت داد اما آن شش چيز كه عطا فرموده علم و حلم و سماحة و فصاحت و شجاعت و محبّت در قلوب اهل ايمانست يعنى هركه مؤمنست البتّه ما را دوست مى‌دارد و آن هفت چيزى كه فضيلت داده آنست نبى مختار از ماست صديق حيدر كرّار از ماست و جعفر طيّار از ماست و حمزه اسد اللّه و اسد الرّسول از ماست حسن عليه السّلام و حسين عليه السّلام از ماست اى مردم هركه مرا مى‌شناسد كه مى‌شناسد و هركه مرا نمى‌شناسد من او را آگاه نمايم به حسب و نسب خود شمر كه پدرم را كشته مرا مى‌شناسد كه نيزه به گلو و پهلوى پدرم زده يزيد هم مرا مى‌شناسد كه امر به قتل پدرم كرده ليكن شما مردم مرا نمى‌شناسيد و نيز ما را خارجى مى‌دانيد چنين نيست بشنويد تا بگويم و حسب خود را انا ابن مكّة و منى انا ابن زمزم و الصّفاء انا ابن من حمل الرّكن‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 969
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست