الزّهراء سيّدة النّساء يابن بنت المصطفى باز از ناله آن مخدّره تمام
اهل مجلس به گريه درآمدند امّا يزيد ساكت بود مرتبه ديگر كه شيون
از مرد و زن برآمد آنوقت بود كه صاحب فصول المهمّه نقل مىكند : فجعلت فاطمة و سكينة تتطاولان لتنظر الى الرّأس
و جعل يزيد تستره عنهما يعنى فاطمه و سكينه هردو گردن كشيده
بودند تا سر بريده پدر را
نظاره كنند يزيد آن سر را از ايشان مستور مىكرد ناگهان چشم آن
دو يتيم برسر بريده پدر افتاد
صدا به ضجّه و فرياد بلند كردند فبكى لبكائهن نساء يزيد و بنات معوية فولولن و اعولن
از گريه آن دو يتيم زنان پشت پرده يزيد
و دختران معاويه به گريه درآمدند
و ناله بلند كردند .
مواجه شدن اهل بيت عليهم السّلام با يزيد پليد طبق
روايت انوار نعمانيّه و منتخب
مطابق روايت انوار نعمانيه و منتخب بانوان محترمه و اطفال را به يك ريسمان
بسته بودند و سر ريسمان در دست زجر بن قيس ناپاك بود، وى ايشان را كشان كشان آورد تا پاى تخت يزيد، يزيد چشمش كه
به ايشان افتاد از يك يك سؤال مىكرد و مىگفت : من هذه؟ اين بانو كيست؟ و به او معرّفى مىكردند حتّى اقبلت امراة تستر
وجهها بزندها لانّه لم يكن لها خرقة تستر بها وجهها تا آنكه زنى پيش آمد كه روى خود را با بند دست خود گرفته بود
زيرا چيزى نداشت از لباس كه صورت خود را ستر كند همچو معلوم
مىشود آستين هم نداشته يزيد پرسيد من
هذه الّتى لها ستر اين زن كيست كه صورت خود را به بند دست خود گرفته؟
گفتند : هذه سكينه بنت
الحسين عليه السّلام، اين سكينه خاتون دختر نازپرورده سيّد الشهداء است .
يزيد گفت : انت سكينه؟ توئى
سكينه؟
مخدّره از اين معرّفى چنان گريان شد
كه گريه راه گلويش را گرفت اختناق نموده و مثل باران شروع كرد اشگ ريختن حتى كادت روحها تقلع نزديك
بود كه