responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 9

است را به سرش ماليد آنگاه او را در دامن خود گذارد و در حالى كه شديدا مى‌گريست فرمود :

اى ابا عبد اللّه چقدر كشتن تو برمن گران و سخت است .

اسماء گفت : پدر و مادرم به فدايت، اين چه خبرى است كه هم روز اوّل فرمودى و هم امروز آن را تكرار مى‌فرمائى؟ !

حضرت فرمودند : اى اسماء گروهى كافر و ستمكار از بنى اميّه فرزندم را خواهند كشت، خدا ايشان را از شفاعت من محروم نمايد، او را مردى خواهد كشت كه در دين من رخنه نموده و به خداوند عظيم كافر خواهد شد، سپس فرمود :

خداوندا، از تو سؤال مى‌كنم در حق اين دو فرزندم آنچه را كه جناب ابراهيم عليه السّلام در حق ذريّه خود از تو درخواست نمود .

خداوندا، ايشان را دوست بدار و هركس ايشان را دوست دارد نيز دوست بدار و لعنت كن هركه ايشان را دشمن دارد .

ابن شهرآشوب روايت كرده كه هنگام ولادت حضرتش عليا مخدّره حضرت فاطمه عليها السّلام بيمار شده و شير در سينه مباركش خشك گرديد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرضعه‌اى طلبيد ولى يافت نشد، پس خود آن جناب انگشت ابهام در دهان آن طفل نهاد و او انگشت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مى‌مكيد .

و برخى گفته‌اند حضرت زبان مباركشان را در دهان طفل مى‌نهاد و او مى‌مكيد و خداوند متعال تا چهل شبانه‌روز رزق و غذاى امام حسين عليه السّلام را از زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به او مى‌رساند تا گوشت او از گوشت پيامبر روئيد .

و به روايت مرحوم كلينى در كافى : امام صادق عليه السّلام فرمودند :

حضرت امام حسين عليه السّلام نه از فاطمه عليها السّلام شير خورده و نه از غير آن مخدّره بلكه حضرتش را خدمت پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‌بردند و آن جناب انگشت ابهام‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 9
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست