responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 807

فصلچهاردهم‌

وارد شدن اهل بيت سيّد الشهداء عليهم السّلام به كوفه خراب‌

بعد از ظهر روز يازدهم عمر بن سعد ملعون با لشگر كفرآئين كوفه و شام از كربلاء بيرون رفت و با خيل اسيران رو به كوفه خراب نهاد به نزديكى شهر كه رسيد خبر به ابن زياد داد كه اينك لشگر كوفه و شام با فتح و پيروزى از كربلاء برگشته و سرهاى شهيدان همراه با اسراء را آورده و منتظر فرمان هستند تا امير چه دستور دهد .

وقتى پيغام پسر سعد پليد به پسر زياد خبيث رسيد از اين خبر بسى شادمان شد و امر نمود طبل بشارت نواختند و سران سپاه و اميران را به بارگاه خواند و حكم نمود كه منادى در شهر ندا كند احدى از مردم با آلات حرب از خانه بيرون نيايند و برسر هركوى و برزن نگهبانان و پاسبانان گماشت تا كاملا شهر را حفاظت كرده مبادا آشوب و شورش بپا شود سپس خولى بن يزيد اصبحى را خواست و به او فرمان داد كه سر مطهّر امام عليه السّلام را به استقبال اسراء به نزد ابن سعد ببرد تا وى سر منوّر را برنيزه بلندى زده و در جلو سرها مقابل ديدگان اسيران وارد شهر نمايند، طبق حكم پسر زياد ملعون لشگريان مسلح با حربه‌هاى برهنه برسر چهارراهها و كوچه‌ها ايستادند مردم براى تماشا از خانه‌ها بيرون آمدند شهر همچون دريا به موج آمد جارچيان خبر شهادت سلطان كربلاء را در سطح شهر اعلام و پخش كردند اين خبر به گوش زنان در خانه‌ها رسيد دانستند كه امام همام را اهل كوفه و شام شهيد كرده‌اند و عيال آن سرور را همچون اسيران وارد شهر مى‌كنند يك مرتبه صداى ضجّه مرد و زن، پير و جوان، وضيع و شريف به ناله وا حسيناه و وا اماماه بلند شد و غلغله‌اى در زمين و زمان بپا شد مأمورين و مزدوران دستگاه حاكمه‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 807
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست