در جواب گفت : تو حسين بن على
بوده و مادرت فاطمه زهراء و جدّت محمد مصطفى مىباشد
امام عليه السّلام فرمودند : واى برتو به حسب و نسب مرا مىشناسى پس چرا من
را مىكشى؟
شمر ملعون گفت : اگر تو را نكشم پس چه كسى
جايزه يزيد را دريافت نمايد؟
امام عليه السّلام فرمودند : كدام يك نزد تو بهتر است، جايزه يزيد يا شفاعت جدّ من رسول خدا صلّى اللّه
عليه و آله؟
آن ملعون گفت : مقدار يك دانيق
از جايزه يزيد نزد من بهتر است از تو و از جدّت .
امام عليه السّلام فرمودند : حال كه از كشتن من چارهاى نيست پس يك جرعه آب به من بده .
آن حرامزاده گفت : هرگز يك قطره
آب بتو نخواهم داد تا مرگ را بچشى .
امام عليه السّلام فرمودند : روى و شكمت را بگشا .
آن ملعون روى و شكم خويش را گشود تا
حضرت مشاهده نمايند پس ناگاه
امام عليه السّلام ديدند كه آن ناپاك ابلق و به مرض برص مبتلا است و صورتش شبيه سگها
و خوكها مىباشد .
امام عليه السّلام فرمودند : جدّم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم راست فرمودهاند .
آن ملعون گفت : جدّت چه گفته است؟
امام عليه السّلام فرمودند : جدّم به پدر من
مىفرمود : اى على اين فرزند
تو را مردى ابلق كه به مرض پيسى مبتلاء
است و شبيهترين خلائق به سگها و خوكها است مىكشد .
آن ملعون پس از
استماع اين كلام در غضب شد و گفت مرا
به سگها و خوكها تشبيه مىكنى، بخدا قسم سر تو را از قفا خواهم بريد، سپس آن كافر
امام عليه السّلام را