وانگه اصغر از پى اكبر كنيد
اى جفاكاران گروه بدشعار
حجّت حقّم نبى را يادگار
گشتم از ظلم شما من دلفكار
گر منم در زعمتان تقصيركار
كرده كى تقصير طفل شيرخوار
ز آن محن از سر برون شد حوصله
مىندانم چون شد از آن مرحله
جيش كفر افتاد اندر ولوله
نامسلمانى كه نامش حرمله
ناگهان ز آن فرفه كافر كله
تير كينش شد برونش از كمان
حنجر شهزاده را كردى نشان
غلغله افتاد اندر آسمان
آه با يك تير كرد او را نشان
رفت پيغمبر ز خود اندر جنان
از غم آن خسرو مالك رقاب
با نفخ صور عالم دل كباب
سوى جنّت رفت در آغوش باب
شه ز ديده ريخت بررويش گلاب
گشت خون جارى ز حلقش همچو ناى
سيّد مدّاح كن كوته بيان
سوخت زين غم قلب زهرا در جنان
بيش از اين ديگر مده شرح و بيان
دل پر از غم مىشود صاحبزمان
اجر تو با خاتم پيغمبران
اشعار مرحوم جودى در زبانحال امام عليه السّلام با حضرت على اصغر سلام اللّه عليه
اصغرا گر ز عطش تشنه و بىتاب شدى
به روى دست پدر خوب تو سيراب شدى
شمر رحمى نه اگر بردل بىتابت كرد
نوك تير ستم حرمله سيرابت كرد