responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 577

شعر

چو ديدم كه آمد بسان پلنگ‌

گرفته دل از خود نهاده به چنگ‌

ز بيمش دلم چون كبوتر طپيد

زدم صيحه‌اى برسپاه يزيد

كه اين صف‌شكن عابس شاكريست‌

نه برمرده برزنده بايد گريست‌

ايّها النّاس هذا اسد الاسود، هذا ابن شبيب لا يخرجنّ اليه احد

اى قوم كسى متوجه جنگ شما شده كه در هنگام حرب برشير ژيان و پيل‌دمان غالب مى‌آيد، البته بايد از جنگ با وى احتراز كنيد .

همينكه عابس در وسط ميدان قرار گرفت چون رعد خروشيد و مبارز طلبيد و فرياد زد : الا رجل الا رجل‌

احدى جرئت ميدانش را نكرد صف لشگر بسته شد

شعر

كسى جنگ او را نكرد آرزوى‌

خروشى دگر برزد آن نام‌جوى‌

كه آيا در اين انجمن مرد نيست‌

ز صد صف سپه يك هم‌آورد نيست‌

باز كسى وى را جواب نداد، عمر سعد فرياد كشيد : اى لشگر حال كه جرئت محاربه با او را نداريد پس از دور و نزديك بروى سنگ بباريد، ناگاه آن سپاه بى‌نام و ننگ همچون باران بهارى از اطراف خشت و سنگ بربدن آن نامدار پرتاب كردند .

فلمّا رأى ذلك القى درعه و مغفره آن دلاور بى‌هراس و آن شير شرزه از كردار آن شغال‌صفتان برخود پيچيد به يكبار خود از سر و زره از تن كند و خود را در ميان تير و سنگ و خشت و كلوخ افكند و بى‌پروا برآن گروه نااصل حمله آورد

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 577
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست