responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 557

و از عمر خواست كه شب همديگر را ملاقات كنند و گويند چون ملاقات حاصل شد حضرت او را به نصرت خويش طلبيد ولى عمر عذر آورد .

بارى عمرو پس از كسب اذن از امام عليه السّلام عازم ميدان شد و بفرموده ابن شهرآشوب اين رجز را خواند :

قد علمت كتيبة الانصار

انى ساحمى حومة الذّمار

ضرب غلام غير نكس شار

دون حسين مهجتى و دارى‌

سپس خود را به قوم بى‌شرم و حيا زد و كارزارى سخت نمود و جمع كثيرى را به دوزخ فرستاد و بالاخره شربت شهادت را نوشيد، اين بزرگوار تا زمانى كه در قيد حيات بود به نحو احسن از شاه تشنه‌كام حمايت و حفاظت نمود او كسى بود كه هرچه تير بجانب امام عليه السّلام مى‌آمد دست خود را سپر قرار مى‌داد و آنرا از حضرت دفع مى‌كرد و اگر كسى نيزه يا شمشيرى بقصد سرور كائنات مى‌زد آن محبّ و عاشق با سر و سينه آنرا از جناب حضرتش رد مى‌نمود حاصل آنكه بنحوى جان‌فشانى نمود كه دوست و دشمن از وفادارى و ثبات قدم آن بزرگوار حيران ماندند

شعر

هرآن تير كز شصت پرّان شدى‌

سوى سرور تشنه‌كامان شدى‌

فراداشتى پيش آن تير، دست‌

نه هشيار، مانند شيران مست‌

گر از دور سنگين‌دلى زان سپاه‌

سنانى و تيغى فكندى به شاه‌

نمودى سپر سينه خويش را

خريدى به جان ضربت نيش را

زهى مستى عشق و آهنگ او

زهى آشتى حبّذا جنگ او

مگر پرده برداشت عشق از ميان‌

كه آرام جان گشت تيغ و سنان‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 557
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست