responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 294

خبر ده مرا كه چند عدد مو در سر و ريش من است، پس آن معدن علوم ربّانى در جوابش فرمود :

و الله سؤال كردى از من راجع به مسئله‌اى كه خبر داده بود مرا خليل من رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اينكه تو اين مسئله را از من سؤال خواهى كرد و نيست در سر و ريش تو موئى مگر آنكه براصل و بيخ آن شيطانى نشسته است و بدرستى كه در خانه تو سگ بچه‌اى هست كه قاتل فرزندم حسين مى‌باشد و در آن زمان عمر بن سعد لعنهما الله آن‌قدر كوچك بود كه در بين دو دست پدرش حركت مى‌كرد و بعد از آن، آن سگ بچه بزرگ‌تر شد و سگى از سگهاى روزگار گرديد .

و در حديث ديگر است كه عمر بن سعد لعنه الله عليهما به خدمت جناب امير المؤمنين عليه السّلام مشرف شد پس آن گنجينه علوم الهى به آن معدن شقاوت و جناثت فرمود :

چگونه خواهد بود حال تو اى عمر آن وقتى كه واقع شوى در مقامى كه متحيّر شوى در ميانه بهشت و دوزخ پس اختيار كنى از براى خود آتش را .

آن ملعون خسر الدنيا و الآخره عرض كرد كه معاذ اللّه اينكه چنين عملى واقع شود .

آن صادق مصدّق فرمود : بلاشك اين كار واقع خواهد شد .

و از ابن مسعود روايت شده است كه روزى با جمعى در خدمت جناب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در مسجد نشسته بوديم كه ناگاه جمعى از قريش برما وارد شدند و از جمله ايشان عمر بن سعد لعنهما الله بود، پس به مجرّد اينكه نظر آن حضرت به آن بد عاقبت افتاد رنگ مقدّسش تغيير كرد و احوال شريفش دگرگون شد .

ابن مسعود مى‌گويد : من عرض كردم : چه شد شما را كه چنين متغيّر شديد؟

آن حضرت فرمود : ما اهل بيتى هستيم كه اختيار فرموده است خداوند براى ما آخرت را بردنيا و انّى ذكرت ما يلقى اهل بيتى من بعدى من قتل و ضرب و شتم و

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست