responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 280

حرّ گفت : اقتداء به شما مى‌كنم .

حجّاج قامت گفت، امام حسين عليه السّلام برهردو لشگر امامت كرد و نماز گذارد، چون از نماز فارغ شد برخاست و تكيه برشمشير كرد و بعد از حمد و ثناى بارى تعالى و درود برمحمّد مصطفى گفت :

اى مردمان از جهت عذر خواستن از شما برپاى نخواسته‌ام و روى بدين شهر نياورده‌ام و عزيمت اين طرف نكرده‌ام تا آنوقت كه نامه‌هايتان به من رسيد مشتمل براستدعاء و استحضار رسولان شما كه جمعى كثير بودند از اعيان و معارف فلان و فلان مصحوب مكتوب اهالى كوفه به نزد من آمدند و گفتند كه در آمدن به كوفه تعجيل بايد كه ما را امامى نيست كه در نماز به او اقتداء كنيم و مصالح و مهمّات ما را اصلاح فرمايد، چون تو حاضر آئى باشد كه خداى تعالى بواسطه تو كارهاى پريشان ما را منتظم گرداند، اگر شما برآن عهد و قول ثابت‌قدم هستيد اينك آمده‌ام اگر برشما اعتماد است تا در شهر شما بيايم و اگر از آن قول بگشته‌ايد و پشيمان شده و قدوم مرا كراهت مى‌داريد تا بازگردم و به مكه شوم .

جمله مردمان آن سخن از حضرت شنيدند سر بزير افكنده و خاموش بودند و هيچ كس جوابى نمى‌داد .

حرّ بفرمود تا خيمه او بزدند، درون خيمه شد و بنشست و حسين بن على در مقابل او ايستاده بود و ديگران هم ايستاده بودند و عنان‌هاى اسبان به دست گرفته در اثناى اين حال نامه از كوفه بدست حرّ رسيد مضمون آن اين بود كه چون براين مكتوب واقف شوى حسين بن على و اصحاب او را محافظت كرده و از او دور نشو تا آنوقت كه او را بنزد من آورند، آورنده نامه را فرموده‌ام كه ملازم تو باشد و از تو جدا نشود تا آن وقت كه آنچه فرموده‌ام به اتمام رسانى و مثال مرا به اطاعت مقرون گردانى .

چون اين نامه به حرّ رسيد اصحاب خويش را بخواند و ايشان را گفت : اين‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 280
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست